Abstract:
هدف این پژوهش بررسی میزان تقویت توانمند سازی شغلی در برنامه درسی دانش آموزان کم توان ذهنی است. جامعه آماری این پژوهش ،کلیه کارشناسان ستادی سازمان آموزش و پرورش استثنایی، کلیه متخصصان برنامه ریزی درسی در مقطع متوسطه حرفه ای و کلیه دبیران مقطع متوسطه کم توان ذهنی استان قزوین میباشد که از بین آنان به ترتیب (40) ، (80)، (93) نفر به عنوان نمونه آماری و به شیوه تصادفی ساده و از طریق فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزار پژوهش در این بررسی پرسشنامه محقق ساخته بود که پایایی آن بر اساس آلفای کرانباخ (=95/0) محاسبه و روایی آن بر اساس نظریه اساتید صاحبنظر مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد دبیران بر خلاف کارشناسان ستادی و متخصصان برنامه ریزی درسی معتقدند برنامه های درسی دوره متوسطه حرفه ای با علایق و رغبتهای شغلی دانش آموزان دوره متوسطه حرفه ای تناسب کمتری دارد ،کمتر توانسته فارغ التحصیلان را به خودکفایی فردی برساند و در توانبخشی حرفه ای دانش آموزان کم توان ذهنی نقش کمرنگی ایفا نموده است.
The aim of the content study is to examine the vocational intermediate curriculum role in career empowerment of students of low intelligence. The statistical population included all administrative experts in exceptional education department curriculum، professionals of vocational intermediate level and teachers of the province (intermediate students of low-intelligence from whom 40، 80 and 93. students were selected as a statistical sample in simple random based on Cochran’s Formula. The study tools was researcher made questionnaire. The reliability was calculated on the basis of Crobach’s Alpha (=0.95) and validity was confirmed according to experienced teachers. Findings showed that contrary to administrative experts and curriculum expertise opinion، teachers who maintain the vocational curriculum of intermediate level has contributed less than expected to general experiences and skills، vocational intermediate level students’ career interests and preferences could not lead to graduates self-sufficiency as well as poor efficiency of the methods for above-mentioned students.
Machine summary:
"دلایل احتمالی وجود این تفاوت نظرات را می توان اینگونه برشمرد که : نگرش امروزه در جهان نسبت به افراد کم توان ذهنی همانند افراد عادی است و باید آنان به حداکثر توان بالقوه خود برسند وهیچ تفاوتی با افراد عادی ندارند تنها یادگیری آنها با روند تأخیر و به کندی انجام می شود (بهراد، 1383؛4) ونظر متخصصان برنامه ریزی درسی و کارشناسان ستادی در ایران بر این است که باید آموزش فراگیر در زمینه این دانش آموزان اجرا گردد یعنی آنان کاملا در کنار دانش آموزان عادی دیگر به امر آموزش بپردازند اما بنابر مصاحبه انجام شده با دبیران، دراین مقوله، همگی بر این مبحث اذعان داشتند که : دانش آموزان مقطع متوسطه حرفه ای کاملا وابسته به معلم خویش هستند و در صورت نبود او دچار سردرگمی و بی برنامگی می شوند، کتابهای تعبیه شده حجم بالا دارد و بر مبانی خاصی استوار است که شاید حتی برای زمان حال دانش آموز هم کارایی کمتری داشته باشد و آنان از عدم وجود فاکتور مهارتهای زندگی « تصمیم گیری، ارتباط انسانی، شهروند مسئول بودن، حل مسأله» که لازمه خودکفایی فردی است، در این مقطع ناخرسندند.
Journal of Education and Training in Mental Retardation and Developmental Disabilities, NO35(6)P.
"Critical Vocational Rehabilitation Service delivery issues at referral (02) and closure (08,26,28,30) in serving select disabled persons : proceedings of the national conference Harward University, Washangton DC;39-50 - Stefan Watzke & Anja Galvao & peter Brieger (2009)."