Abstract:
انسداد و انفتاح دو اصطلاح اصولی است. مفاد دلیل انسداد آن است که در عصر غیبت، با توجه به گستره احکام از سویی و عدم دستیابی به احکام به نحو قطع و یقین از سوی دیگر، چارهای جز پذیرفتن «طرق ظنی» نیست، این لابدیت خواه به حکم عقل باشد ـ که آن را انسداد علیالحکومه مینامند ـ و خواه از راه کشف از رضایت شارع ـ که آنرا انسداد علیالکشف میخوانند ـ نتیجهاش آن است که ما در عصر غیبت مجاز هستیم برای استنباط احکام، هر مسیری هرچند ظنی باشد، بپیمائیم. در مقابل انسدادیها، انفتاحیها معتقدند که اصول و شالوده تمامی احکام مورد نیاز مکلف در منابع فقه (کتاب و سنت) موجود است و این کار فقیه است که با تفریع فروع بر اصول و شناسایی موضوعات، احکام آنها را از منابع استخراج نماید. در مقاله حاضر نقاط مشترک و کاستیهای هر دو طریق یادآوری شده و راهکاری دیگر ارائه میشود.
Machine summary:
"3. رجوع به فتوای مجتهد انفتاحی: چرا در این مورد شخص مکلف به مجتهدی رجوع نکند که قائل به انسداد نیست و ظنون خاص را پذیرفته است؟ این هم به دو دلیل جایز نیست: اولا اجماع قطعی بر این مطلب داریم؛ ثانیا جاهلی که وظیفهاش رجوع به عالم است، جاهلی است که نتواند خود به فحص و جستجو از منابع و مدارک احکام بپردازد؛ یعنی عاجز باشد؛ نه فردی که تلاش خود را به کار برده و مستند عالم را مینگرد و معتقد است که او به خطا رفته است؛ پس به چه دلیل فتوای او برای این شخص حجت باشد؟ ه) امتثال ظنی، تنها راه قابل قبول پس از آنکه در مقدمات قبلی به این نتیجه رسیدیم که علم اجمالی به تکالیف الهی داریم (مقدمه اول) و پذیرفتیم که باب علم و ظن خاص به روی ما بسته است (مقدمه دوم) و با دلیل ثابت کردیم که نمیتوان همه احکام را رها کرده، خود را همچون اطفال بپنداریم (مقدمه سوم) و از طرف دیگر نه اصول عملیه راهگشای ماست و نه احتیاط دلیلی دارد و نه رجوع به فتوای مجتهدان انفتاحی برای ما مفید است (مقدمه چهارم)، اینک چارهای نمیبینیم جز آنکه احکام الهی را بر اساس ظنی که نسبت به واقع پیدا میکنیم، امتثال نماییم."