Abstract:
تعاریف و تلقی های مرسوم از طنز و مطایبـه در ادبیـات فارسـی بـر تقـابلی بنیادین میان «سخن جد» و «سخن غیرجد» بنا شدهانـد. ایـن پیـشفرض، پی آمدهایی را در حوزة طنزپژوهی به دنبال داشته است که از آن جمله بـه مواردی چون رجحان «سخن جد» بر «غیرجد» و همچنـین تقلیـل طنـز و شوخطبعی به پیامی اجتماعی ، اخلاقی ، دینی و ... می توان اشاره کرد. مقالة حاضر با نشان دادن کاستی های این شیوة نگـاه، بـه ویـژه در مـورد طنزهای عرفانی در پی آن بوده است تا با بهرهگیری از اندیشه های میخاییل باختین ، چشم اندازی از طنز عرفانی ترسیم کند که بنیانهای آن بر ویژگی - های کارنـاوالی زبـان و طنـز عرفـانی و میـزان مرزبنـدی میـان «خـود» و «دیگری» بنا نهاده شده است . در این چشم انداز، اگر میزان مرزبندی میـان «خود» و «دیگری» را به صورت یک پیوستار در نظر بگیریم ، طنـز عرفـانی در سویی قرار دارد که در آنجا کمترین میزان مرزبندی به چشم می خـورد. این مرزبندی با گذر از طنزهای اجتماعی و سیاسی به بیشترین مقدار خود در سوی دیگر پیوستار، یعنی دشنامها و هجوهای شخصی می رسد.
Machine summary:
"برخـی پژوهـشگران کمبـود دانـش مـردم در گذشـته بـرای درک طنـز را مهـم تـرین عامـل برای حاشیه نشینی شوخطبعی و مطایبه عنوان کردهانـد (رسـتگار فـسایی ، ١٣٧٢: ٢٥١)، ولـی به نظر می رسد ارزشگذاری اجتمـاعی ناشـی از برتـری سـخن جـد از سـوی نیروهـای مـسلط ، عاملی مهم تر بوده است ؛ چنان که در انـدرزهای حکمـا نیـز هـزل بـه نادانـان و پنـد و حکمـت به فرهیختگان نسبت داده شـده اسـت (نـصرالله منـشی ، ٢٥٣٦: ١٨).
به عبـارت دیگـر، کـلام مطایبـه آمیـز، بـا ویژگـی هـا و سازوکارهای خاص خود، از سوی نویسندگان با اهداف گوناگونی به کار برده مـی شـود کـه ایـن اهداف روشن کنندة کارکرد سخن مطایبه آمیز است نه نوع آن؛ مثلا حکـایتی را کـه سـوزنی یـا عبید وسیله ای برای سرگرمی و لذت بردن از بیان تابوها می دانند، در دسـت مولـوی وسـیله ای برای تأویلی عرفانی و در دست نویسندهای دیگر به منظور انتقاد از شرایط اجتماعی به کار مـی - رود.
اگر میزان مرزبندی میان «خود» و «دیگری» را در آثار مطایبه آمیز به شکل پیوستاری در نظر بگیریم ، هرچه از دشنامها و هجوهای شخصی ، به سوی طنز عرفـانی پـیش بـرویم ، میـزان شفافیت این مرزبنـدی کمتـر مـی شـود تـا جـایی کـه در برخـی از نمونـه هـای آن مفـاهیم و شخصیت های برآمده از گفتمان عرفانی نیز هدف قرار می گیرند: یکی ابراهیم را گفت : ای بخیل !
٧. اگرچه در متون عرفانی نیز موضع گیریهایی علیه برخی نهادهای اجتماعی و دینـی دیـده می شود، ولی چنانکه پیش تر گفته شد، تأکید این نوشتار بر گونه ای از شوخطبعی اسـت کـه از آن ها می توان به عنوان یکی از ویژگی هـای زبـانی ایـن متـون یـاد کـرد و گونـه هـایی از آن در حکایات عرفانی دیده می شود."