Abstract:
گرامی داشت دم ، یکی از بنیادهای اندیشه ای و باورشناختی در ادبیات شادخوارانه و نیـز ادب نهان گرایانه(صوفیانه ) پارسی است که به شیوه های گونـاگون پیرامـون آن در ایـن دو سـاما ه ادبی سخن رفته است . خیام به عنوان نمونهبرترین درادبیات شادخوارنه که این مضـمون را به گونه های مختلف در رباعیاتش پرورده است و ازسوی دیگر مولانا به عنوان سمبل ادبیـات عرفان ایرانی که به نوعی خود را (ابن الوقت ) مـیخوانـد در اشـعارش ،از اغتنـام دم سـخن گفته است . ما دراین پژوهش برآنیم تا مضمون گرامـیداشـت دم را در اندیشـهایـن دو شـاعر مـورد بررسی قراربدهیم ،چگونگی و کارکرد آن را در این دو سامانه ادبی بیان بداریم .
Machine summary:
گرامیداشت دم (اغتنام فرصت ) در اندیشۀخیام با نگاه تطبیقی به مولوی داوود باقری زاد١ میر جلال الدین کزازی ٢ چکیده گرامی داشت دم ، یکی از بنیادهای اندیشه ای و باورشناختی در ادبیات شادخوارانه و نیـز ادب نهان گرایانۀ(صوفیانه ) پارسی است که به شیوه های گونـاگون پیرامـون آن در ایـن دو سـاما ه ادبی سخن رفته است .
هـر چنـد در اشعار شاعرانی چون رودکی، فردوسی، خیام و حافظ بیش از دیگران بـا ایـن اندیشـه روبـرو میشویم ،ولی به یقین ردپای این مضمون را در اندیشۀهر انسان خردورزی میتـوان یافـت ، چرا که اغتنام دم ارتباط ناگسستنی با گذران عمر و مسئلۀمرگ و زندگی دارد.
اسلامی ندوشن در این باره میگوید: «راز خیام در چیست ؟ قبل از هر چیز در آن اسـت که دست روی حساس ترین موضع بشرگذارده ، یعنی :زندگی و مرگ ، و در کوتـاه تـرین بیـان گفته است ،آن چه را که دیگران آگاهانه یـا ناآگاهانـه در ضـمیر خـود خلجـان مـیدهنـد.
شادزی با سیاه چشمــان شــاد که جهان نیست جز فسانه و باد ز آمــــده شادمـــان ببایدبــود وزگذشتـه نکـــرد باید یـــاد ابر و بـاد است این جهان افسوس باده پیش آر، هــــرچه بادا باد (زرین کوب ، ١٥:١٣٧٠) و یا فردوسی که از زبان سیاوش میگوید: بیا تا به شادی دهیم و خوریم چوگاه گذشتن بود بگذریم (اسلامی ندوشن ،١٢١:١٣٩١) خوشباشی در شعرخیام رنگ و بوی فلسفی به خود میگیرد و یکی از دلایلـی اسـت کـه این شاعر فرزانه ،به مدد آن انسان را به اغتنـام دم فـرا مـیخوانـد.