Abstract:
پس از توحید حضرت حق ، مهم ترین مسالهتصوف اسلامی، مساله «ولایت » است . هجـویری عارف نامدار قرن پنجم ، دربارة اهمیت ولایت میگوید: « بدان کـه قاعـده و اسـاس طریقـ ومعرفت جمله بر ولایت و اثبات آن اسـت ».( هجـویری، ١٣٨٩: ٣١٧).. هجـویری در کتـاب کشف المحجوب به گونه ای همه جانبه و مسـتوفی، بـه موضـوعاتی از جملـه «ولایـت » مـی پردازد. وی ابتدا «ولی» و «ولایت » را در لغت واصطلاح بررسی نموده سپس با استشهاد بـه سخنان دیگر عرفا به طرح مسائلی از قبیل : اثبات ولایـت ، اثبـات کرامـت ، تفـاوت معجـزه و کرامت ... میپردازد. و از آنجا که طریقت حول محور ولایت میچرخد میتوان نتیجه گرفت کـه ولایت ، امری اکتسابی نیست بلکه از مواهب الهی است . این مقاله به بررسی مساله ولایـت از دیدگاه هجویری، با تکیه بر آراء و عقاید رایج در این زمینه تا اواخر قرن پنجم هجری ، مـی پردازد.
Machine summary:
(هجویری، ١٣٨٩: ٣١٧) وی « نصرت » را به این اعتبار می گوید که ، شخصی که به مقام ولایت رسیده ، از نفـس خود فا نی شده و در حق باقی گردیده ، شایسته نصرت الهی است .
» (نسفی، ١٣٤٤: ٧٩) ابوالقاسم قشیری نیز در رسالۀخود به دنبال آیـه «الا ان اولیـاء الله لاخـوف علـیهم و لا هم یحزنون » چنین می گوید : «ولی را دو معنی اسـت : یکـی آنکـه حـق سـبحانه و تعـال متولی کار او بود؛ چنانکه گفت : «و هو یتولی الصالحین » و یک لحظه او را به خویشـتن بـاز نگذارد و دیگر معنی آن بود که بنده به عبادت و طاعت حق سبحانه و تعالی قیام نمایـد بـر دوام ، و عبادات او بر توالی باشد که هیچ گونه به معصیت آمیخته نباشد».
(نسفی، ١٣٥٠: ٣١٨) صاحب فردوس المرشدیه به صابر بودن ، راضی بودن به قضـای الهـی و شـاکر بـودن ـر نعمت های خداوند که از ویژگیهای ولی است ، اشاره میکند و اضافه می کند که : «ولـی آن است که فانی باشد از هستی خود در مشاهده حق و حق تعالی قیام نمایـد بـه اسـباب وی» .
(هجویری ٣٣٦:١٣٨٩) گروه دوم چون جنید، ابوالعباس سیاری، ابوبکر واسطی و حکـیم ترمـذی، معتقدنـد کـه کرامت درحا لت صحو بر ولی آشکار می شود به این دلیل که : « ایشان رسیدگان انـد.
-کهن ترین نوشته های اهل تصوف که به دست ما رسیده اسـت بـه پایـان قـرن چهـارم و پنجم بازمیگردد؛ از قبیل التعرف کلابادی، اللمع ابو نصر سراج ، رساله امام قشیری و کشف المحجوب هجویری.