Abstract:
در معنا شناسی «مس» در آیه «لایمسه إلا المطهرون» سه رویکرد میان عالمان امامیه از آغاز تا کنون رایج است؛ مس ظاهری، مس باطنی، مس فراگیر. در رویکرد نخست واژه «مس» به تماس ظاهری معنا شده و حکم فقهی حرمت تماس بدن بدون طهارت با الفاظ قرآن از آیه استنباط شده است؛ ادله پنجگانه این رویکرد عبارت اند از: استعمال واژه «مس»در برخورد جسمی دو چیز با یکدیگر، رجوع ضمیر در« لا یمسه» به قرآن، استشهاد معصوم (ع)، روایت نبوی و مخالفت با وجدان. رویکرد دوم «مس» را به درک حقائق قرآنی تبیین کرده و به ادله ای همچون سیاق آیه، فضای نزول آیه، روایات تفسیری، دلالت معنایی مطهرون بر طهارت معنوی و رجوع ضمیر در« لا یمسه» به«کتاب مکنون» استدلال شده است. مطابق رویکرد سوم مس به معنای مطلق تماس است، اعم از تماس ظاهری و معنوی، این رویکرد به اطلاق واژه «مس» و «المطهرون» تمسک جسته است. رویکرد های سه گانه، نگاه انتقادی به همدیگر داشته و ضمن اقامه دلیل به نقد و رد ادله رویکرد رقیب نیز پرداخته اند. در این مقاله رویکرد های سه گانه بازشناسی، ارزیابی و ضمن نقد ادله، رویکرد منتخب ارائه شده است.
Machine summary:
سیاق آیه نیز شاهد خوبی برای اثبات طهارت باطنی است؛ به این بیان که کلام در سیاق بزرگداشت خود قرآن است و تجلیل قرآن به این نیست که تماس بدن بدون طهارت به قرآن حرام باشد بلکه تجلیل قرآن بدان است که جز پاکان کسی به معارف آن عالم نباشد، همان طور که آیۀ شریفۀ إنا جعلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون وإنه فی أم الکتاب لدینا لعلی حکیم نیز به آن اشاره میکند (طباطبایی، 1374: 19/238).
ادله طرفداران رویکرد دوم در اثبات مدعای خود به ادلۀ فراوانی تمسک کردهاند که در ادامه مهمترین آنها بررسی میشود: الف) سیاق آیه در استشهاد به سیاق آیۀ مس کتاب برای اثبات اختصاص معنای مس به درک حقایق قرآنی، تقریرهای متنوعی شده است که مشهورترین آنها عبارتاند از: اول: تناسب آیۀ لا یمسه إلا المطهرون با آیۀ بعدی یعنی تنزیل من رب العالمین دلیلی است بر اینکه مراد از مس را درک حقایق و معارف قرآنی معنا کنیم؛ چون نازلشده (منزل) نمیتواند نقوش تصویرشده در دفاتر (همان مصحف) باشد بلکه مراد از آن یا باید هر آنچه باشد که در لوح محفوظ است یا کلامی که بر زبان پیامبر جاری شده است، و بر غیر این دو عنوان تنزیل صادق نیست (انصاری، 1415: 2/408).
دوم: سیاق آیه که در مقام اخبار از عظمت قرآن است، با مس که کنایه از درک معنای باطنی قرآن است که غیر اهل بیت بدان دسترسی ندارند، سازگاری دارد نه اینکه بگوییم مراد از مس همین تماس جسمی باشد (موسوی خویی، 1418: 4/207؛ فاضل لنکرانی، 1403: 356).