Abstract:
با ورود موضوعات و بحث های فلسفی غرب به حوزههای علمی جهان اسلام، مسائل و مباحث جدید فراروی دانشمندان این حوزه قرار گرفته است . یکی از این علوم که بحث های زیادی را در حوزه فهم ، معرفت و تفسیر در علوم اسلامی برانگیخته است ، دانـش هرمنوتیـک مـی باشـد. مقاله حاضر به برخی از این مباحث و مسائل فقط در حوزه ارتباط این دانش با دانش اصول فقه می پردازد. پرسش هایی از این دست که آیا اساسا ارتباطی میان این دو شاخه از علم وجود دارد و می تواند یکی بر دیگری تاثیر نهاده یـا متـاثر از آن باشـد؟ آیـا دانـش هرمنوتیـک بـر فـرض تاثیرگذاری، از مسائل فلسفه علم اصـول اسـت یـا خـود یـک مسـئله اصـولی نـوپدیـد اسـت ؟ چگونگی تعامل یا تاثیرگذاری هریک از رویکردهای هرمنوتیکی بر علم اصول چگونه است ؟ این پرسش ها از جمله موضوعاتی است که نوشتار حاضر به دنبال پاسخ گویی بـه آن اسـت . در این مقاله پس از توضیح اجمالی مفردات موضوع و بیان تمایزات اساسی میان دو رویکرد مهـم در هرمنوتیک، نخست دیدگاهی که مدعی عدم ارتباط میان دانش هرمنوتیـک و علـم اصـول می باشد، به نقد کشیده شده است . در مرحله دوم، جایگاه بحث هرمنوتیک نسبت به علم اصول و اینکه آیا از مبادی علم اصول بوده یا از مسائل آن، تبیین شده اسـت و پـس از آن چگـونگی تاثیر هرکدام از دو رویکرد اساسی در هرمنوتیک، یعنی هرمنوتیـک کلاسـیک و هرمنوتیـک فلسفی بر مباحث اصولی به طور مستقل مورد بحث واقع شده است .
With the advent of Western Philosophy discussions in Islamic world, Islamic scholars have faced new topics in this regard. Hermeneutics is one of these sciences, which has raised lots of debates in the areas of understanding, knowledge and commentary in Islamic sciences. This article mentions only some of the debates of this area which are related to Jurisprudence. There exist questions such as whether there is a connection between these two branches of the science and or one of these fields can impact on the other or be impacted by. If assumed that the Hermeneutics is effective [on other sciences], then is it part of the Jurisprudence or is it an emerging juridical issue by itself? Among the issues being discussed in this article is how do the Hermeneutic approaches interact with the Jurisprudence or impact on. In this article after a brief explanation of the case and expressing the fundamental distinctions of the two approaches in Hermeneutics, first, a view that maintains no relationship between hermeneutics and Jurisprudence has been criticized and in the second stage, the status of the Hermeneutics in comparison to Jurisprudence and also this question whether the Hermeneutics is part of the Jurisprudence have been explained. Finally we try to consider how the two fundamental Hermeneutic approaches (i.e. Classic Hermeneutics and Philosophic Hermeneutics) independently impact on Jurisprudence.
Keywords: He
Machine summary:
این دو رویکرد عبارت اند از «هرمنوتیک کلاسیک رمانتیک » که رویکرد معرفت شناختی دارد و شلایر ماخر ( Fridrich Daniel Ernst Schleiermacher ١٨٣٤-١٧٦٨ =) و دیلتـای (١٩١١-١٨٣٣ = Wilhelm Diltey) پایـه گـذار آن محسـوب می شوند و «هرمنوتیک فلسـفی » کـه رویکـرد وجـودشـناختی دارد و هیـدگر ( Martin ١٩٧٣-١٨٨٩ = Heidegger) و گـادامر (٢٠٠٢-١٩٠٠ = Hans Georg Gadamer) از بنیان گذاران آنند.
Ibid, p) و به عبارت دقیق تر، یکی مؤلف ـ مفسرمحور است و دیگری متن ـ مفسرمحور؛ زیرا هم در هرمنوتیک کلاسیک ، اندیشه ها و پیش فرض هـای مفسر امکان تأثیرگذاری بر فهم دارد و او با وضع قواعـد بـه دنبـال جلـوگیری از ایـن دخالت هاست و هم در هرمنوتیک فلسفی علاوه بر اینکه افق متن یک پای ثابت پروسه فهم است ، تأثیر اجتناب ناپذیر پیش فرض های مفسر، هم سوی دیگر حادثه فهم می باشـد و فهم از امتزاج افق مفسر و افق متن شکل می گیرد.
رسیدن به حجت اگر مبتنی بر فهم صحیح و روشمند نباشد، غیرممکن می باشـد؛ زیرا در غیر این صورت ، یک انسان عادی هم می تواند ادعا کند به حجت رسیده است ؛ حجیت اگر به معنای منجزیت و معذریت باشد، بدین معناست که آنچه یـک مجتهـد از دلیل معتبر فهمیده ، در موارد فقدان دلیل آنچه او از مقتضای اصول استنباط کرده اسـت ، منجز و معذر می باشد و حجیت در موارد امارات ، معنای دومی نیز دارد و آن اینکه مولا مؤدای اماره را به منزله علم دانسته است ؛ بدین معنا کـه آنچـه مجتهـد در فهـم خـود از امارات به آن نایل شده و فهم کرده است ، منجز و معذر می باشد.