Abstract:
Power، its distribution، and the quality of government relation with citizens and groups and the amount of their influence on the political decision-making processes are of the most fundamental questions encountering politics researchers. The aim of pluralism in status of a theoretical approach toward politics is specification and measurement of these issues; therefore، it defines politics as the arena of competition for different groups who have access to different sources; as a result، no single group can dominate others completely، and political decisions were seen as the outcomes of balance among forces and an open process. After specifying this approach in association with the democratic thought and the comparison of previous and recent conclusions of it، this article reviews its concrete implications in political order so as to assess the accuracy of its analyses in practice; therefore، in answering to this question that do the available political reality assert the theoretical hypotheses of the pluralist approach، it takes an intermediate status (depending on the kind of conclusion from pluralism).
Machine summary:
"از یـک سـو تمرکز اولین موج نظریه های سیاسی کثرتگرایی بر کثرتگرایی کارکردی مبتنی بر تقسـیم کـار بود، تمرکزی که حاکی از نوعی تأثیرپذیری از آرای فون گیرکه ، امیل دورکیم و لئون دوگی است که در چهار مضمون عمده خود را نشان می دهد: ١) اصل نماینـدگی کـارکردی: یعنـی مـردم بـه انجمن ها و گروهها بـیش از واحـدهای سـرزمینی وفـادار هسـتند؛ ٢) شخصـیت حقـوقی : یعنـی برخلاف نگرشهای مبتنی بر فردگرایی متدولوژیک، هویت انسـانهـا در گـرو زنـدگی انجمنـی و تعلق به گروه است ؛ ٣) نقد حاکمیت دولت : یعنی برای تضمین شرایط زندگی انجمنـی ، پراکنـدن افقی قدرت میان دستگاههای ذیصلاح ضروی به نظر می رسد؛ ٤) تصور ارگانیک از جامعه : یعنی نوعی نگرشی دورکیمی به جامعه که در آن روابط میان انجمن هـا مبتنـی بـر تنظـیم خودکـار و هماهنگی دیده می شد و حضور دولت نیز فقط واسطه و کانال این ارتباط متقابل تعریف می گشت (بلامی ، ١٣٨٨: ٢٨-٣٠).
کثرتگرایی در سیاست موجود: از عینیت جامعة مدنی تا کنشگری مجازی صحبت از ارزیابی دلالت های عینی کثرتگرایی ، خواهناخواه یادآور تحلیل هـای پوزیتیویسـتی رفتارگرایانه است ، زیرا حتی با وجود قائل بودن ما بـه نـواقص رفتـارگرایی و لـزوم تکمیـل آن بـا جهت گیری انتقادی متأخر، انگیزة کلی این مقاله بی شباهت به تحلیل های رفتارگرایانـة متقـدمان این سنت نیست ؛ یعنـی همـانهـا کـه بـا سـرخوردگی از تحقـق دموکراسـی آرمـانی (برداشـت هستی شناختی یا زیست جمعی دموکراتیک)، دموکراسی به مثابـة روش حکومـت داری (برداشـت روششناختی یا تجربی ) را برگزیدند، برداشتی که دو پیش فرض اصلی داشت : ١) همة جوامع بـر اساس نظارت نخبگان و پاسخ به رقابت آنها عمل می کنند (بنا بر نظریة «گردش نخبگان» پاره تـو)."