Abstract:
با وجود گذشت زمانی دراز از آغاز تحقیقات تاریخی و باستان شناسی در شرق نزدیک و بهویژه
در غرب ایران امروزی (محل گسترش قبایل ماد) هنوز مادها یکی از ناشناختهترین دورانهای تاریخی این
سرزمین را دارند. علل آن را میتوان در کمبود منابع، یکسونگری کتیبههای آشوری که بهطور عمده
نگاهی فاتحانه و نظامی به این دوران دارند و دیرینگی تاریخ ایرانزمین جستوجو کرد. البته بیعلاقهگی
دولتهای پس از مادها و جفای روزگار را نیز باید در نظر گرفت.
تأثیراتی که آشوریها و اورارتوییها بر مادها نهادهاند کتمانپذیر نیست و آنچه نیز در سیر تاریخ
ایرانزمین از مادها به آیندگان رسید، فراموش شدنی نیست. اما بهراستی از مادها چه آثاری در تاریخ ایران
و در سرنوشت هخامنشیان باقی ماند؟ مادها در سه مرحله تاریخی به مثابه یک منحنی صعودی تحول
یافتند: مرحله اول، زیر سلطهقرار گرفتن آنها بهوسیله آشوریان بود، مرحله دوم، یعنی زمانی که مبارزه
نظامی و دشواری علیه آشور بهراه انداختند و مرحله سوم، تسلط ایشان بر آشور و امکانات و سرزمینهای
آن، که منجربه ایجاد شاهنشاهی ماد شد. حال باید به این نکته پرداخت که قوانین دینی، اجتماعی و اداری
آنان در این سه دوره تا چه حد ثابت یا برحسب شرایط متغیر بوده و اصولا این قوانین چه بودهاند؟ مقاله
درصدد دستیابی به چنین اهدافی است.
Machine summary:
"گرچه این مبارزات بهجایی نرسید، اما آرمان آنان برای سلطه بر اقوام سواحل اژه و دریای سیاه، بعدها بهوسیله جانشینان ایشان تعقیب شد و داستان تازهای آغاز نمود که از این مقوله خارج است با وجود چنین حضور تعیین کنندهای که مورخان عهد قدیم گزارش نمودهاند، مادها همچنان ناشناخته ماندهاند و علم باستانشناسی نیز هنوز نتوانسته اطلاعات قابل توجهی در اختیار ما قرار دهد.
هر چند از چنین تأثیری بهطور مستقیم اطلاع چندانی نداریم، ولی میتوان تصور کرد تا زمانی که مادها در چارچوب قبیله زندگی میکردند، قوانین حاکم برآنان بیشتر صورت ابتدایی داشته است که توسط مغان طرح و اجرا میشد، اما زمانی که اتحاد قبایل ماد در حال تبدیل شدن به قدرت بزرگ منطقهای است در این صورت باید بسیاری از قوانین آن تحت تأثیر قدرت پیشرفته و سازمان یافتهای مانند آشور قرار گرفته و ناچار اصلاحات جدی در آنها صورت گرفته باشد.
(4) بنابراین، پیش از تسلط مادها بر نینوا، پایتخت آشور (612قم) که به کمک بابلیها انجام شد،(5) مجموعه قوانین موضوعه اجتماعی که بر تمام روابط جامعه مربوط شد، باید از قالب قبلی خود خارج، و قابلیت اداره یک امپراطوری را داشته باشد، زیرا قوانین قبلی آنان دیگر قادر نبود پاسخگوی نیازهای امپراطوری وسیعی که شامل بخش بزرگی از آسیای غربی تا کرانههای رود هالیس بود، باشد، لذا پس از آنکه سازماندهی نظامی را از آشور وام گرفتند(6) در سطح بینالمللی نیز ناچار شدند همان قوانین آشوری را به شیوه مادی برای اداره سرزمینهای فتح شده بهکار ببرند."