Abstract:
تجربه اقتصادی موفق برخی کشورها در چند دهه اخیر، که تحت تاثیر مستقیم عناصر فرهنگی به وقوع پیوسته است، به روشنی نشان گر اهمیت و جایگاه فرهنگ در پیشرفت اقتصادی می باشد. این در حالی است که آموزه های فرهنگ اسلامی سرشار از عناصری است که در صورت نهادینه شدن در جامعه، نویدبخش آینده اقتصادی روشنی خواهد بود. تاثیر مثبت دینداری بر رشد و پیشرفت اقتصادی، به طور عمده به نقش انگیزشی آموزه های دینی و تاکید آنها بر عناصری همچون ارزش کار، ارزش علم، وجدان کاری، نظم و انضباط، پاداش الهی در برابر رفتارهای مثبت اقتصادی، و نیز نقش آنها در سالم سازی فعالیت های اقتصادی در کنار وضع قوانین هم سو بازمی گردد که زمینه ساز رشد و پیشرفت است. با این حال، برخی از مطالب تحریف شده که در طول تاریخ به نام دین عرضه گردیده است، از عوامل عقب ماندگی جوامع و نیز سلب اعتماد از دین و بی اعتبار نمودن آن به شمار آمده است. از سوی دیگر، اسلام تمامی امکانات و شرایط لازم برای تحقق رشد تولید و بهره برداری کامل از طبیعت را در نظر گرفته است. این امکانات و وسائل را می توان به دو دسته تقسیم کرد: ابزارهای قانونی، و عناصر فکری و فرهنگی. عناصر اخلاقی در فرهنگ اسلامی نیز ـ به خلاف دیدگاه کج اندیشان و ناآگاهان ـ تاثیرات مثبت و مستقیمی در مسیر پیشرفت اقتصادی ایفا می کنند، مشروط به آن که تحلیل و تبیین درستی از آنها صورت گیرد و از سوی عموم مردم نیز جامه عمل بپوشد. این نوشتار ضمن تشریح موارد تاثیر فرهنگ بر پیشرفت اقتصادی، به تحلیل پاره ای از عناصر اخلاقی یاد شده می پردازد.
Machine summary:
با این حال، وجود ارتباطی غیبی و بیرون از دریافت بشر میان شکر و فزونی نعمت به روشنی از آموزههای دینی اثبات میشود؛ چرا که از یکسو، مراحل سهگانة شکر، به ایمان و تقوا بازمیگردد (نک: طباطبایی، المیزان، ج12، ص21) و از سوی دیگر، پارهای روایات تصریح دارند که حتی شکر قلبی نیز پیش از آن که بر زبان جاری شود و به آن عمل گردد در فزونی نعمت نقش دارد، چنانکه امیر مؤمنان( میفرمایند: «ما أنعم الله علی عبد نعمی فشکرها بقلبه إلا استوجب المزید فیها قبل أن یظهر شکرها علی لسانه» (مجلسی، بحارالانوار، ج68، ص53)؛ خداوند نعمتی را بر بندهای ارزانی نداشت که سپاس آن را در دل به جای آورد، جز آن که پیش از شکر زبانی آن شایستگی فزونی در آن نعمت را یافت.
بدینسان آشکار میگردد که تفسیر زهد به دوری از دنیا و وانهادنفعالیتهای اقتصادی برداشتی انحرافی و ویرانگر از این عنصر سازنده و متعالی است (نک: قرضاوی، صص79ـ82)؛ زیرا زهد حقیقی عاملی است برای تلاش بیشتر و بهکارگیری تمام فرصتها و امکانات و تقویت روحیة مسؤولیتپذیری که شیفتگی به دنیا را نفی میکند و تأثیر مستقیمی بر تقویت وجدان کاری، بهرهبرداری مطلوب از منابع تولید و در نتیجه پیشرفت مادی فرد و جامعه دارد.
با این همه، قناعت هرگز به معنای رها کردن کار و تولید و راضی شدن به مشکلات و عامل عقبماندگی اقتصادی نیست، بلکه خود زمینهساز رشد اقتصادی است؛ زیرا جامعهای که مصارف اضافی خود را حذف کند و از تجملاتی که بر اساس نیازهای کاذب و روحیة اشرافیگری به وجود میآید دوری کند، میتواند پسانداز بیشتری برای سرمایهگذاریهای لازم در توسعه داشته باشد؛ نکتهای که ماکس وبر بر آن تأکید داشت و در واقع پیدایش سرمایهداری و توسعه در غرب معلول زهد پروتستانیسم بود (نک: وبر، صص147ـ150).