Abstract:
هدف از این مقاله ارائه چارچوب تحلیلی الوین راث، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 2012، در طراحی بازار و کاربردی ساختن آن است. نتایج مطالعه حاکی از آن است که راث تحقیق خود را با تشخیص شکست بازار آغاز میکند و بر این نکته تاکید میکند که شکست بازار نوعا ناشی از برخی شرایط نهادی «نحیف بودن بازار»، «ازدحام» و «نبودن امنیت در آشکارسازی ترجیحات» است. راث از الگوریتم های جورسازی و از جمله الگوریتم گیل ـ شپلی برای غلبه بر ریشه های شکست بازار استفاده میکند و در این مسیر «سعی و خطا»، به شدت بر لزوم تعامل با بازیگران برای تعدیل الگوریتم اولیه اصرار میورزد. راث و همکارانش تاکنون این نظریه را در بازارهای مختلفی چون «مبادله کلیه»، «انتخاب مدرسه ـ پذیرش دانشآموز»، «بازار کار اقتصاددانان» و «بازار کار پزشکان» به کار برده اند.
This paper aims to draw on Alvin E. Roth’s analytical framework, the owner of Nobel Prize in economics in 2012 in order to design market and apply it. Research has shown that Roth begins with identifying the market failure and emphasizes that the market failure usually is a result of the institutional conditions such as "week market", "crowd" and "absence of safety in displaying preferences". Roth used matching algorithm and specially Gale-Shapley’s Algorithm to come over the market failure, and in the course of "try and error", he focuses on interaction with actors for adjusting the primary algorithm. so far, Roth and his colleagues have applied this theory to different markets such as "kidney exchange", "school selection-student acceptance", "market of physicians" and "market of economists
Machine summary:
پس از توصیف شرایط خاص برخی از این بازارها و لزوم بهره گیری از شیوه ای دیگر در تحلیل و ارائه توصیه های سیاستی، در بخش دوم بر روش طراحان بازار در مواجهه با ناکاراییهای قابل مشاهده در این بازارها با رویکردی نظری تمرکز شده و بخش سوم نیز دو عرصه از کاربردی کردن طراحی بازار در واقعیت را مورد توجه قرار داده است .
» این مثال به خوبی نشان میدهد که در تطبیق اولویت های دانش آموزان و مدارس ناسازگاری وجود دارد و دلیل این ناسازگاری انتخاب های ضعیفی است که به واسطه ازدحام مشارکت کنندگان در بازار ایجاد میشود؛ لذا برای اینکه هر مدرسه بتواند دانش آموزان متناسب را پذیرش کند و دانش آموزان بتوانند در مدارس مرجح خود ثبت نام کنند و دانش آموزان کمی بدون پذیرش باقی بمانند، ضرورت دارد سازوکاری برای غلبه بر ازدحام موجود طراحی شود تنها در این صورت این نوع از مشکلات مرتفع میشوند.
برای مثال ، در مسئله انتخاب مدرسه برای دانش آموزان ممکن است سازوکار طراحی شده برای مشارکت در بازار طوری باشد که والدین در انتخاب های خود به صورت استراتژیک رفتار کرده و با توجه به نحوه پردازش اطلاعات ، مدرسه ای را به عنوان اولویت اول انتخاب کنند که اولویت اول فرزندشان نیست .
به عنوان نمونه در یکی دیگر از قضایای مربوطه ، این گونه نتیجه گیری شده است که هنگامی که الگوریتم پیشنهاد از جانب نیروی کار (همان хw و نه پیشنهاد از جانب بنگاه ) مورد استفاده قرار گیرد، استراتژی غالب برای نیروی کار آن خواهد بود که ترجیحات واقعی خود را بروز دهد (راث ، ٢٠٠٢؛ راث و استومایور،١ ١٩٩٠).