Abstract:
جنبش امل و حزبالله لبنان از میانههای دهه1980م تاکنون دو تجربه متفاوت از حیات مشترک را تجربه کردهاند: نخست، در دهه1980م خشونتبارترین شکل مناسبات را تجربه کردند. اما از اوایل دهه1990م به این سو، طرفین به سوی همگرایی گام برداشتهاند. در این میان، عوامل مختلفی همچون عوامل شناختی و محیطی در همگرایی دو طرف نقش داشته است. عوامل برآمده از محیط منطقهای و بینالمللی، از جمله مهمترین دلایل همگرایی ایشان به حساب میآید. مواردی چون تلاشهای مشترک ایران و سوریه، حملات مکرر اسرائیل به لبنان، حوادث یازدهم سپتامبر و لشکرکشی امریکا به منطقه و در نهایت، توطئههای پی در پی از سال 2004م تاکنون، علیه حکومت سوریه بهعنوان متحد راهبردی طرفین، از این دستهاند
Machine summary:
"در این میان، با تهدید مستقیم امریکا خطاب به جریان مقاومت، که محور آن را ایران و سوریه شکل میدادند، جنبش امل و حزبالله به تحولات منطقهای به صورتی بسیار ریشهای و بلندمدت نگریسته و هدف واقعی تمام تحولات جاری را تحقق طرح امریکایی «خاورمیانه بزرگ» و ایجاد سازش میان اسرائیل و سایر کشورهای منطقه قلمداد کردند؛ طرحی که لازمة آن، از میان برداشتن محور مقاومت ضداسرائیلی بهشمار میآمد.
توطئه منطقهای و جهانی علیه سوریه بهعنوان متحد راهبردی دو طرف (۲۰۰۴-۲۰۱۳م) زنجیره اقدامات و تحولات منطقهای مرتبط با سوریه، که از سال ۲۰۰4م به این سو، در خصوص سوریه از سوی کشورهای غربی، برخی نهادهای بینالمللی و در نهایت، برخی کشورهای عربی منطقه صورت پذیرفته است، از عوامل بسیار کلیدی در همگرایی بسیار مستحکم و ناگسستنی میان جنبش امل و حزبالله در یک دهه اخیر بوده است.
به هر حال، تلاش گسترده جریانهای تکفیری برای سیطره بر سوریه، که از سال ۲۰۱۲م این کشور را صحنه خشونتهای گسترده و خونینی نموده است، از سوی حزبالله و جنبش امل بهعنوان بزرگترین تهدید منطقهای مقاومت اسلامی تلقی شده است.
به هر حال، از مهمترین عوامل همگرایی میان جنبش امل و حزبالله در هشت ساله اخیر، توطئههای پی در پی و خطرناکی علیه سوریه است که یکی از مهمترین حامیان مقاومت و نیز تنها مرز جغرافیایی شیعیان لبنان و مقاومت اسلامی به خارج از کشور برای دریافت تجهیزات و امکانات دفاعی برای مقابله با توسعهطلبیهای اسرائیل بهشمار میآید."