Abstract:
ابوزید در سال های آخر حیات خود دیدگاه جدیدی درباره وحی و قرآن ارائه داد. وی دیگر قرآن را کلام خدا نمی داند، بلکه آن را کلام خطاپذیر پیامبر می داند که پاسخ های متناسبی به پرسش های مردمان آن عصر تلقی می شود. از نظر ابوزید قرآن حاصل گفت وگوهای پیامبر در مواجهه با اعراب و در واقع، روایت است، آن هم روایتی که راوی آن را بازپرداخته و تفسیر کرده است. قرآن نه چونان متن واحد و منسجم، بلکه مجموعه ای از گفتارها به شمار می آید. در این نظریه، قرآن حاصل رابطه دیالکتیکی پیامبر با حوادث اجتماعی و نتیجه پرسش ها و پاسخ های اعراب از پیامبر است و همه اینها در فرایند تولید قرآن نقش داشته اند. چون در نظریه گفتار به شرایط مختلف بیان مطالب توجه می شود، باید پذیرفت که پیامبر برخی مطالب و یا نظرات خود را در طول زمان تغییر داده و حتی آنها را حک و اصلاح کرده است. قرآن به مثابه گفتار متنی پاره پاره تلقی می شود که اختلافات آن توجیه پذیر و تناقضات آن قابل رفع است، زیرا هر گفتاری متناسب با شرایط و مقتضیات و برای مخاطبان خاصی بیان شده است. در این نظریه، قرآن هیچ گاه به عنوان یک متن قانون گذاری در نظر گرفته نمی شود تا یک سلسله احکام ابدی را بیان کند. در این مقاله، ضمن تبیین دیدگاه ابوزید به ارزیابی و نقد آن پرداخته ایم و کوشیده ایم کاستی های نظریه او و نیز دلایل طرح چنان دیدگاهی را نشان دهیم.
In the last years of his life، Abu Zayd developed a new view concerning revelation and Quran. He no longer viewed Quran as God's speech; he identified it as a fallible speech of the Prophet that counts as an appropriate response to the questions of people then. For Abu Zayd، Quran is a result of the Prophet's dialogue with Arabs، and indeed، a narration which reconstructed and interpreted by the narrator. Quran does not count as a single coherent text; it rather counts as a set of speeches. According to this theory، Quran is a result of the Prophet's dialectical relation with social events and Arabs' questions from the Prophet-all this contributing to the process of producing Quran. Since in this speech theory different conditions of expressing things are in view، it should be accepted that the Prophet changed and modified some of his views over time. Quran as a speech counts as a fragmentary text whose differences and contradictions can be justified، since each speech has been made in appropriate circumstances and for a certain audience. On this theory، Quran is never considered as a legislative text that is meant to express a series of eternal judgments. In this paper، I explicate، evaluate and criticize Abu Zayd's view and seek to show the shortcoming of his theory as well as the reasons why such a theory is developed.
Machine summary:
ابوزید هم که قرآن را یک محصول فرهنگی میداند، به تأثیرگذاری منابع پیش از اسلام بر قرآن تأکید میورزد؛ چنانکه در همین گفتوگو برای نفی وثاقت و حجیت قرآن میگوید که اگر در کتاب معنای متن (مفهوم النص) معتقد بوده که خداوند بهعمد برخی از باورهای اعراب را در قرآن منعکس ساخته، در آخرین دیدگاه خود اظهار میدارد که چون قرآن کلام محمد9 است و دانش وی نیز برخاسته از فرهنگ زمانۀ وی بوده، لذا قرآن حاصل آگاهیها و مواجهههای او با مخاطبان است: قرآن یک محصول فرهنگی شامل بسیاری از اعتقادات پیش از اسلام حتی انجیل است.
آیا لازمۀ وحیبودن قرآن این است که مطلبی در آن نباشد که از قبل وجود داشته باشد؟ اینکه قرآن درباره موسی7 و عیسی7 سخن میگوید یا داستان ملکه سبأ را نقل میکند که اعراب تا حدودی با آن آشنا بودند و یا برخی مطالب قرآن در تورات و انجیل آمده، نشانۀ آن است که قرآن وحی منزل و کلام خدا نیست؟ قرآن مجموعه گفتارها یکی از تحولات فکری ابوزید پس از تألیف کتاب مفهوم النص این است که قرآن را بهعنوان یک متن واحد در نظر نمیگیرد، بلکه به دلایلی آن را مجموعهای از گفتارها میداند.
برای مثال، اگر در برخی آیات دستور برخورد با یهودیان معاند داده شده که به شرایط خاصی مربوط است، طبق نظریه قرآن بهمثابه متن - بدون توجه به سیاق آن آیات - میتوان به این حکم کلی دست یافت که همواره با یهودیان باید برخورد کرد.