Abstract:
رویارویی ایرانیان در سال های آغازین قرن نوزدهم میلادی با دنیای غرب و مولود مشخص و برجسته ی آن که تجدد خوانده میشد، سبب ساز ظهور و بروز جریانی شد که با عنوان نوسازی شناخته میشود. اگرچه در ابتدا آشنایی ایرانیان با پدیده ی نوسازی در قالب رویه های نظامی و تکنیکی بود، اما به تدریج ، این جریان به سایر حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز کشیده شد و زمینه را برای تولد گروه جدیدی در ساختار قشربندی اجتماعی ایران فراهم ساخت که بعدها طبقه ی متوسط جدید خوانده شدند. این گروه در عصر پهلوی دوم و بر اثر اصلاحات و گسترش نظام آموزشی و اداری از نظر کمی توسعه یافت و در آستانه ی انقلاب اسلامی ایران در سال ١٣٥٧ و در ائتلاف با طبقه ی متوسط سنتی، نقش مهمی در شکل دهی و سرانجام پیروزی آن ایفا کرد. بنابراین پژوهش حاضر سعی دارد از رهگذر مطالعه ی مختصات و ویژگیهای این طبقه و نحوه ی برخورد رژیم پهلوی با مجموعه خواست ها، تقاضاها و آرمان های آنان ، به ارزیابی نقش طبقه ی متوسط جدید در ایجاد ثبات و بیثباتی سیاسی در دوره ی ٣٧ ساله ی میان سال های ١٣٥٧-١٣٢٠ بپردازد. همچنین فرضیه ی بنیادین ما در این نوشتار، بر خطای راهبردی محمدرضا پهلوی و دستگاه سیاست سازی او در گسترش کمی طبقه ی متوسط و عدم پاسخگویی به تقاضاهای کیفی و اساسی آنان استوار است .
Machine summary:
اگرچه در ابتدا آشنایی ایرانیان با پدیده ی نوسازی در قالب رویه های نظامی و تکنیکی بود، اما به تدریج ، این جریان به سایر حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز کشیده شد و زمینه را برای تولد گروه جدیدی در ساختار قشربندی اجتماعی ایران فراهم ساخت که بعدها طبقه ی متوسط جدید خوانده شدند.
این گروه در عصر پهلوی دوم و بر اثر اصلاحات و گسترش نظام آموزشی و اداری از نظر کمی توسعه یافت و در آستانه ی انقلاب اسلامی ایران در سال ١٣٥٧ و در ائتلاف با طبقه ی متوسط سنتی، نقش مهمی در شکل دهی و سرانجام پیروزی آن ایفا کرد.
بنابراین این پژوهش ، به یک معنا در حوزه ی جامعه شناسی سیاسی و نقش نیروهای سیاسی در حیات اجتماعی جای میگیرد و در معنای دیگری میتوان از آن به عنوان پیش زمینه ای بر نقش طبقه ی متوسط جدید در شکل گیری انقلاب اسلامی ایران در سال ١٣٥٧ یاد کرد؛ اگرچه به طور مستقیم و ضرورتا به بیثباتی به وجود آمده در آستانه ی انقلاب نمیپردازد.
بر همین اساس ، رژیم پهلوی با پیگیری اصلاحاتی که از زمان رضاخان در دستگاه بوروکراسی، ارتش و آموزش ایران آغاز شده بود، باعث گسترش کمی گروه های اجتماعی جدیدی شد که به طور فزاینده ای در حال توسعه ی تقاضاهای خود برای شرکت در تصمیم گیری و مشارکت در مجاری خاصی بودند که تا پیش از این در انحصار حلقه ی بسته ای از شاه و نزدیکان او قرار داشت .