Abstract:
مجمع التواریخ، اثری درباره تاریخ ایران در دوره پس از سقوط صفویه است که در سال 1207 در هند نوشته شده است. آخرین فقرات اطلاعاتی این اثر مربوط به تاریخ ایران در اوایل قرن سیزدهم است، اما مطالب آن بیشتر از منظر مطالعه تاریخ خاندان مرعشی و تاریخ ایران در سال های مقارن با سقوط صفویه تا اوایل ده? هشتاد قرن دوازدهم هجری قمری اهمیت دارد. میرزا محمد خلیل، نویسنده آن اثر، از سادات مرعشی مهاجر به هند است. بنا بر این، به اثر مزبور می بایست به عنوان کتابی تاریخی که توسط یک مهاجر ایرانی به هند نوشته شده است، نگریست. در مقاله حاضر به مجمع التواریخ از این منظر نگریسته شده است. این نوع نگاه به شناخت بهتر ما از این اثر و نویسنده آن کمک خواهد کرد. نگاه مزبور دو زمینه برای تبیین ویژگی های مختلف اثر نامبرده در اختیار ما قرار خواهد داد که یکی ایرانی و دیگری هندی است. در نوشته های برخی از محققانی که قبل از این مجمع التواریخ را مورد بررسی قرار داده اند، از این منظر به آن اثر نگریسته نشده و ویژگی هایی مانند دوگانگی نثر آن اثر از نظر دور مانده و یا نویسنده یکی از منابع مهم اطلاعاتی آن، یعنی میر محمدعلی فاضل که او هم از مهاجران ایرانی به هند بوده است، شناسایی نشده است. در این مقاله، افزون بر چشم انداز خاصی که برای تفسیر و تحلیل مجمع التواریخ اتخاذ شده، کوشش گردیده است تا تصویری به نسبت کامل از مباحث مربوط به تاریخنگاری آن اثر ارایه گردد.
Majma' al-Tavarikh، written in India in 1207 H/1792-93 AD، contains the history of the fall of safavids and a few decades after that event. Its last information entries are about the history of Iran in the early 13th century H/late 18th century AD، but it is mainly about the history of Mar'ashi sayyids family and Iran in the years coincided with the fall of the safavids up to the beginning of the eighth decade of 12th century. Mirza Muhammad Khalil، the writer of Majma' al-Tavarikh، is a member of Mar'ashi family، who emigrated from Iran to India. Therefore it should be viewed as a book written by an emigrant. In the present article Majma' al-Tavarikh has been approached from this viewpoint. This outlook provides us with two contexts، Indian and Iranian، of the book for explaining the various characteristics of it. In the previous researches، there has not been paid sufficient attention to the two-sided context of the book. As a result، some characteristics of the book such as its dual prose style and the writer of one of its important sources have not been identified. This article also tries to present a relatively complete image of the historiography of Majma' al-Tavarikh.
Machine summary:
سؤالي که در اينجا قابل طرح است ، اين است که چرا ميرزا محمدخليل با اين که چون ميرزا مهدي خان گرفتار «مصلحت » و «هوا» نبوده، کتاب خود را، بويژه از صفحۀ ٦٠ به بعد، تبديل به مجمع التواريخ خاندان ميرزا محمد داود مرعشي صفوي کرده است ؟١٥ به نظر ميرسد پاسخ اين سؤال اين باشد که انگيزة اصلي ميرزا محمدخليل از نوشتن اثرش دفاع از حضور خاندان خويش در صحنۀ سياست و حکومت ايران در عهد شاه سلطان حسين و دهه هايي پس از سقوط سلسلۀ صفويه بود.
منابع مجمع التواريخ بر اساس مطالبي که ميرزا محمد خليل دربارة منابع اثر خود نوشته است ، فهرست ذيل را از منابع وي ميتوان به دست داد: آثار ميرزا مهدي خان استرآبادي، نسخۀ ناقص «نسخه هايي که فضالت پناه مرحوم مير محمدعلي، مشهور به فاضل که در اواخر عمر ساکن مرشد آباد بنگاله [شده] ...
يادداشت ها ١- از جمله بنگريد به : ميرزامحمد خليل مرعشي صفوي، مجمع التواريخ در تاريخ انقراض صفويه و وقايع بعد تا سال ١٢٠٧ هجري قمري، به تصحيح و اهتمام استاد فقيد عباس اقبال آشتياني، (تهران: کتابخانۀسنائي و کتابخانۀ طهوري، ١٣٦٢ خورشيدي)، صص «الف » تا «ح »؛ جان آر.
پري، کريم خان زند: تاريخ ايران بين سالهاي ١٧٤٧-١٧٧٩، ترجمۀ عليمحمد ساکي، (تهران: فراز، ١٣٦٥ خوشيدي)، صص ٤٢٥-٤٢٤؛ محمدحسن راز نهان، «نقد و بررسي مجمع التواريخ »، در کتاب ماه تاريخ و جغرافيا، سال پنجم ، شمارة مسلسل ٥٠، شمارة دوم(آذر ١٣٨٠ خورشيدي)، صص ٣٣-٣٠.
-مرعشي، ميرزا محمد خليل : مجمع التواريخ : در تاريخ انقراض صفويه و وقايع بعد تا سال ١٢٠٧ هجري قمري.