Abstract:
هر روایت و متن تاریخی برساخته ای اجتماعی است که نشان از موضـع فرهنگـی مورخ آن دارد. بنابراین ، با بررسی پیکره بندی روایت هایی که از گذشته نقل شـده ، می توان بافت تاریخی آنها را نیز بررسی کرد. در اینجا، به عنـوان نمونـه مـوردی ، روایت مورخان دوره ی پهلوی از شخصیت ابن مقفع را در دست گرفته ایـم تـا بـر مبنای آن به بررسی بافت تاریخی دوره پهلوی بپردازیم . بدین منظور، از رویکـرد معناکاوی گفتمانی بهره برده ایم ، که بررسی نسبت بین معنای دلالـت شـده در نظـام زبانی روایت و بافتار آن را ممکن می سازد. بازخوانی انتقـادی روایـت مورخـان دوره پهلوی نشان می دهـد کـه موضـع فرهنگـی ملـی گرایـی رمـانتیکی از نـوع اصالت گرایی فرهنگی آن عصر باعث شده است تا آنان به تصوری جوهرگرایانه از هویت ایرانی برسند. این تصور، تاریخ نگاری عصر پهلـوی را بـه سـوی انتخـاب موضوع هـا و شخـصیت هـای خـاص و ابـداع رابطـه ای بـین آنـان و بـازآفرینی ملی گرایانه تاریخ دوره اسلامی ایران سوق داده است . گفتمـان «تجـدد آمرانـه » و پروژه «ملت سازی دولت مدرن » عصر پهلوی ، که مفاهیم تجدد را در تاریخ ایـران جستجو می کرد، سرمنشا این بازنمایی از گذشته بوده است . بر این مبنا است که در روایت های تاریخ نگاری عصر پهلوی ، شخصیت ابـن مقفـع بـه عنـوان دانـشمندی ایران گرا و وطن دوست و ضدعرب برجسته می شود که حافظ میراث فکری ایـران باستان و زبان فارسی است .
Each historical narration and text is a social construction، which denotes the cultural position of its historian. Therefore، historical concept can be studied by examination of the structure of narration from the past. This article has chosen the character of Ibn Muqaffa in the narration of historians from the Pahlavid era as a case study and a base for studying the historical context of aforementioned period. Therefore، this article used semanalysis discursive approach، which studies the relation between implicated meaning in the linguistic system of narration and its context. Critical review of Pahlavid historian'' narration shows that romantic nationalist cultural position in its cultural originalism type had influenced on them to have an originalist image from the Iranian identity. This image led the Pahlavid era'' historiography towards choosing especial subjects and characters and invention of their relation with them and nationalistic construction of Islamic history. The discourse on «imperious modernity» and «nation making of modern state» in Pahlavid era which searched for the concept of modernity in history of Iran، was the source of this reconstruction of the past. It is on this basis that in historiography narration of Pahlavid era، the character of Ibn Muqaffa، is distinguish as a Pan-Iranist، patriot and anti-Arab who is the retainer or mental heritage of ancient Iran and the Perisan language (Farsi).
Machine summary:
از آنجـا کـه ایـن هویـت جدیـد ایرانـی ، بـر اسـاس رویکـرد جوهرگرایانه به هویت صورت گرفت ،٥ مفاهیم اطـلاق شـده در ایـن روایـت ، از شخـصیت ابن مقفع «تیپ ایده آلی » از ایرانی وطن دوست را که حافظ میـراث هـویتی خـویش اسـت بازنمایی می کند که پیش از آنکه در جهت روایت واقعیت گذشـته باشـد، روایـت واقعیـت «دشواره » اکنونی عصر پهلوی است که با احضار گذشته ی تاریخی ایـران و روایـت آن در «تاریخ متجددانه »، مفاهیم ، شخصیت پردازی و موضوعات و مساله های مـورد نیـاز بـرای عبور جامعه ی ایرانی دوره ی پهلوی را «از حضیض عقـب مانـدگی بـه اوج پیـشرفت » در پروژه تجدد فراهم می آورد.
جمــشید بهنــام ، (١٣٨٦)، برلنــی هــا: اندیــشمندان ایرانــی در بــرلن ١٩٣٠ـــ١٩١٥، تهــران : فــرزان روز، ص١٩٦ـ١٩٢؛ ١٣٠ـ١٢٧؛ علی اشرف نظری ، (١٣٨٦)، «ناسیونالیسم و هویت ایرانی : مطالعه مـوردی دوره پهلوی اول »، پژوهش حقوق عمومی ، بهار و تابستان ١٣٨٦، ش٢٢، ص١٧٢ـ١٤١؛ دربـاره خاسـتگاه ایـن رویکرد ناسیونالیستی به تاریخ نگاری و نسبت آن با تجربه ی تجدد ایرانـی در دوره ی قاجـار نـک : محمـد توکلی طرقی ، (١٣٨١)، تجدد بومی و بازاندیشی تاریخ ، تهران : تاریخ ایران ؛ عباس قدیمی قیداری ، (١٣٩١) «تاریخ نویسی باستان گرا و ناسیونالیستی در ایران عصر قاجار»، مجله مطالعات تاریخ ایران اسـلامی ، ش١، بهار ١٣٩١، ص٩٤ـ٧٥؛ همـو، (١٣٩٣)، تـداوم و تحـول تـاریخ نویـسی در ایـران عـصر قاجـار، تهـران : پژوهشکده تاریخ اسلام ، بخش چهارم ، در این زمینه آثار فریدون آدمیت درباره ی آخوندزاده و کرمانی نیـز تحقیقاتی مرجع به حساب می آیند.