Abstract:
عرفا اعتقاد دارند برای رسیدن به قلهی رفیع معرفت باید منازل و مسالکی را طی نمایند و سلوک طریق عرفان با مقیم شدن در مقامات آغاز میگردد. طیکردن این منازل و مقامات عرفانی قدرت اختیار انسان را نشان می دهد و حاصل نوعی بیداری است.حافظ روش رندانه منحصر به فردی دارد. او به توبه، زهد و ورع نگاهی خاص دارد و دیگر مقامات عرفانی چون صبر، فقر، توکل و رضا را با تکریم میپذیرد. این تحقیق کتابخانهای بر آن است تا نگاه متفاوت او را به برخی از این مقامات واضحتر بیان نماید؛ و همچنین با استفاده از دادههای مطالعاتی و برداشتهای استدلالی به روش توصیفی – تحلیلی به ابهامات و سؤالات چندی در این زمینه پاسخگو باشد.
Machine summary:
"زاهدظاهرپرست ازحال ما آگاه نیست درحق ما هرچه گوید جای هیچ اکراه نیست/319 در مقابل اینکه بر زاهد، عابد، شیخ و واعظ میتازد و با زهد آن ها سر ستیز دارد به رندی و نظر بازی و عاشقی به عنوان نقطه مقابل زهد خشک مینازد و بدین گونه با سرخوشی تمام و با بانگی بلند میگوید: عاشق و رند و نظر بازم و می گویم فاش تا بدانی که به چندین هنر آراسته ام / 311 عاشق و رندم و می خــــــــواره به آواز وین همهمنصبازآنحورپریوش دارم/326 4- فقر چهارمین مقام از مقامات عرفانی فقر است و فقر در لغت به معنی تنگدستی، تهیدستی، ناداری، درویشی است و در اصطلاح تصوف «حقیقت فقر نیازمندی است، زیرا بنده همواره نیازمند است، چه بندگی یعنی مملوک بودن و مملوک به مالک خود محتاج است و غنی در حقیقت حق است و فقیر خلق وآن صفت عبد است به حکم «انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید».
دست مایه نیازمندی به خدا وبی نیازی ازغیراوست وفقیر، درویش را گویند که شیخ عطار، فقر را آخرین وادی سلوک محسوب می دارد: هست وادی طلب آغازکار وادی عشق است از آن پس، بی کنار پس سیم وادی است آن معرفت پس چهارم وادی استغنا صفت هست پنجم وادی توحیدپاک س ششم وادی حیرت صعبناک هفتمین وادی فقر اســت وفنا بعد از این روی روش نبود تورا (عطار، 1389: 380) 4-1 نگاه حافظ به فقر و نداری دنیوی در ابیات حافظ واژهی فقر 11 بار و فقیر 2 بار ذکر شده است و در اشعار او به دو نوع فقر – مادی و عرفانی –برخورد می کنیم."