Abstract:
در پژوهشهای خداشناسی متکلمان پیشین و حاضر، رهیافتهائی نزدیک به هم قابل مشاهده است؛ که برسنجیدن و در ترازو نهادن یافتههای آنها، در جهتگیری پژوهشهای تطبیقی کاری سزاست. پذیرش وجود خدا از رهگذارهای فلسفی ـ کلامی با رهآوردهای گونهگون همراه بوده است: از تکبرهانگرائی سینائی ـ صدرائی تا تکثرگرائی در ناحیة دلیل فخر رازی ـ سوئینبرن و پایهانگاری وجود خدای پلانتینگا. فخر رازی در آثار کلامی ـ فلسفی خود، با اقبال به تکثر دلایل وجود خدا، تبیینی کارکردی از آنها ارائه میکند: [1]ایجاد قطع و یقین؛ و[2] آرامش و خضوع اندیشه! گونة نخست از دلایل یقینی و گونة دوم از دلایل اقناعی حاصل میآیند. سوئینبرن نیز با رویکردی انتقادی به دلایل اثبات خدا، لحاظ انباشتی و تکثر محور بر دلایل دارد. کارآئی تکثر ادله، تقویت احتمال وجود خداست. بر این اساس، هر دو اندیشمند با طبقهبندی استدلالها ـ دلایل قطعی یقینی و دلایل اقناعی مستحکم از فخر رازی و استدلالهای پیشینی ـ قیاسی و پسینی ـ استقرائی از سوئینبرن ـ، وجه انباشتی آنها را لحاظ نمودند و تبیینی کارکردی از آنها ارائه دادند؛ اما وجوه افتراقی نیز حاکم است: یقینگرائی و احتمالگرائی؛ رویکرد پذیرش دلایل و نقادانة آنها؛ توصیف و اضلاع تبیینشناختی.
Machine summary:
"بدینسان در این جستار، با روشی تحلیلی ـ تطبیقی در پی آنیم از رویکرد فخر رازی که متعلق به سنت اسلامی است از یک سو، و از رویکرد سوئینبرن که متعلق به سامانة کلام جدید و متکلمان قرن اخیر است، پژوهش نمائیم و بدین سؤالات پاسخ دهیم: (1) از جمله میتوان به موارد زیر اشاره نمود: لیتل، تبیین در علوم اجتماعی؛ معمار، مقالة سنخ شناسی تبیین در علوم اجتماعی؛ و: Craig Parsons, how to map arguments in political science در مقالة «تبیین کثرت راههای خداشناسی عقلی در سنت اسلامی؛ از تحویلی نگری تا جامع نگری»، تلاش نمودم به برخی الگوهای تبیینی در نزد دانشمندان مسلمان در تحلیل تبیینمحور تکثر ادله بپردازم.
در بررسیهای تبیینمحور نوع نخست، در پی پژوهش از این هستیم که یا مؤلفة مشخصی بنام تکثر ادله و راههای اثبات خدا یا به سوی خدا، بر اساس مدخلیت یافتن کدام عوامل پدید آمدند و چه روابطی میان آن عوامل یا تکثر ادله وجود دارد؟ اما در تبیینهای پیامدشناختی، در پی آنیم تا مشخص سازیم با تحقق یافتن تکثر ادله، کدامین پیامد و اهداف متحقق میشود؟ آیا رفتارهای معرفتی و تأسیس مبانی معرفتشناسانة خاصی از تکثر ادله مقصود است؟ آیا راسخ نمودن اعتقادات خداشناسانه ـ آنگونه که فخر بدان قائل است ـ از نمودهای آن میتواند تلقی شود؟ یا اینکه اهدافی همچون حفظ آن نظام معرفتی و وجهبخشی به آن، مد نظر بوده است؟ میتوان از اقسام دیگر تبیینهای پیامدشناختی نیز یاد نمود: تبیینهای فائدهنگر؛ نتیجهگرا؛ انگیزشی و ..."