Abstract:
اهمیت بحث باطن قرآن از آن جهت است که اولا بخشی از معانی و معارف قرآن مربوط به باطن آیات است و ثانیا جاودانگی قرآن ارتباط وثیقی با باطن قرآن دارد. موضوع باطن قرآن، از زوایای مختلفی قابل بررسی است؛ اما از مهمترین مباحث آن شناخت مبانی فهم و استنباط باطن قرآن است که این امر، نه تنها در شناخت گستره و مراتب بطون قرآن مؤثر است، بلکه در آگاه شدن به روش صحیح تفسیر قرآن و برخورد صحیح با روایات تفسیری، نقش مهمی را ایفا مینماید. دانشمندان حوزههای مختلف علوم اسلامی در ادوار مختلف، تعاریف مختلفی از باطن قرآن ارائه دادهاند اما از احادیث برمیآید که باطن قرآن، معانی و مصادیق پنهان و ناآشکار آیات است و نیز معارفی است که در بدو امر از آیات برداشت نمیشود. نوشتار حاضر بر آن است که مبانی فهم باطن قرآن را مورد کنکاش قرار دهد. از این تحقیق حاصل میگردد که مهمترین مبانی فهم و استنباط باطن قرآن عبارتند از: وجود مناسبت میان معانی باطن و ظاهر آیات، نسبی بودن فهم باطن قرآن برای مخاطبان آن، و علم معصومان (ع) به همهی بواطن قرآن.قرآن کریم مهمترین عامل شکل گیری فرهنگ و تمدن اسلامی بوده به طوری که میتوان ادعا کرد اکثر پژوهشها و تلاشها در حوزه اندیشه اسلامی از علم صرف و نحو در ادبیات عرب تا فقه و اصول و کلام و فلسفه و عرفان بر محور آیات الهی شکل گرفته است. به عنوان مثال فلسفه که در اصل از سرزمین یونان وارد جهان اسلام شد تحت تأثیر آیات الهی قرآن و توسط اندیشمندان اسلامی هویتی اسلامی یافت و تحت تأثیر همین تعالیم قرآنی بود که واژه های یونانی « فلسفه» و «فیلسوف» بوسیله حکماء اسلامی به دو واژه «حکمت» و «حکیم» تبدیل گردید. از جایی که حکماء اسلامی معارف فلسفی یونان را کارآمد می دانستند و معتقد بودند همبستگی و پیوند معارف قرآنی و دینی با دستآوردهای عقلی فلسفه یونان در رشد و تعالی جامعه اسلامی تأثیری ژرف خواهد داشت به تطبیق مطالب فلسفه یونان با معارف دین اسلام روی آورده و توانستند فلسفه را بومی سازی کنند
Machine summary:
"3. از پیامبر (ص) و امام علی (ع) در مورد قرآن نقل است: «ظاهره أنیق و باطنه عمیق» (کلینی، 1363: 2/599؛ نهج البلاغة، خطبهی 19؛ مجلسی، 1374: 2/284) وصف عمیق برای باطن قرآن با نظریهی رمزوارگی قرآن و عدم مناسبت میان ظاهر و باطن قرآن سازگار نیست؛ زیرا وقتی لفظی به صورت رمز برای مطالبی در نظر گرفته میشود، کافی است کسی که کلید رمز را در اختیار دارد آن را برای دیگران بازگو کند تا آنها نیز آن را بدانند؛ در صورتی که اگر این کلید رمز اعلام نشود، کسی نمیتواند با تفکر و تدبر بر آن دست یابد.
در مقابل این نظریه، عدهای از علماء بر این باورند که دستیابی به باطن و فهم قرآن (حداقل فهم برخی از لایههای آن) برای برخی از غیرمعصومان ممکن است و دربارهی نظر فوق معتقدند این بر اساس روایت امام باقر (ع) که «ما یستطیع أحد أن یدعی أن عنده جمیع القرآن کله ظاهره و باطنه غیر الأوصیاء» (کلینی، 1363: 1/228؛ صفار، 1404: 1/193؛ مجلسی، 1374: 89/88)؛ «کسی جز اوصیاء پیغمبر (ص) نمیتواند ادعا کند که به تمام قرآن اعم از ظاهر و باطن آن علم دارد.
همچنین از این روایت استفاده میشود که باطن قرآن معنایی است که از آیات اراده شده ولی نه تنها غیر راسخان در علم نمیتوانند آن را بفهمند، بلکه همهی اشخاص نیز تحمل و ظرفیت پذیرفتن آن را ندارند؛ زیرا از عبارت «و من یحتمل ما یحتمل ذریح» (کلینی، 1363: 4/549؛ صدوق، 1413: 2/486؛ همو، 1361: 340؛ مجلسی، 1374: 24/362-361) معلوم میشود که ذریح تحمل شنیدن معنای باطنی «ثم لیقضوا تفثهم» را که «لقاء امام (ع)» است را داشته، ولی دیگران تحمل آن را نداشتهاند."