Abstract:
در نظریهی وحدت متعالی ادیان، تمایز ظاهر و باطن دین تمایزی اساسی به شمار میآید که هم با نگرش مابعدالطبیعی به مراتب هستی و تمایز مطلق و نسبی پیوند دارد و هم با تمایز معرفتشناختی شریعت و طریقت و نیز با تمایز سنخشناختی اهل ظاهر و اهل باطن گره خورده است. شوان در بینش و نگرشی مابعدالطبیعی با تأکید بر منشأ الاهی دین و تمایزنهادن میان ظاهر و باطن دین و با توجه به تکثر و تنوع افراد و رعایت حاشیهی بشری در نزول وحی، تنوع ادیان را ناشی از گوناگونی وحیها متناسب با ظرفیتها و قابلیتهای بشری میداند. از نظر او، کثرت صور قدسی مانع وحدت حقیقی ادیان در مراتب بالای وجود نیست و هرچند بیشتر افراد یا همان اهل ظاهر نمیتوانند این وحدت برین را فهم کنند، عارفان اهل باطن به دریافت وحدت درونی و متعالی ادیان نائل میشوند. نگرش همراه با احترام و مدارای اهل باطن به اهل ظاهر و برخلاف آن نگرش توأم با تردید و گهگاه خصمانه و خشونتآمیز اهل ظاهر به اهل باطن با توجه به تفاوت سنخشناختی آنان قابل فهم و توجیه است. البته تمایز اهل ظاهر و اهل باطن در نظریهی شوان و تأکید او بر توانایی معرفتی اهل باطن در فهم و دریافت وحدت متعالی ادیان منافاتی با زندگی دینی مؤمنان و سلوک معنوی پیروان ادیان ندارد که بیشترشان اهل ظاهر یا اهل شریعت هستند.
Machine summary:
تمایز ظاهر و باطن دین شوان برای تبیین وحدت ادیان در عین کثرت و تنوع آن ها تمایز میان ظاهر و بـاطن دین را مطرح می سازد؛ تمایز میان ظاهر و باطن دین و بـه تعبیـر دیگـر تمـایز میـان بعـد بیرونی و بعد درونی هر سنت دینی که کهگنون ٣ نیز بر آن تأکید ورزیده است (٤، صص :٢١ - ٣٥) اهمیتی اساسی و محوری در آثار شوان دارد و با اثبات «وحدت متعالی ادیان » چنان گره خورده است که اگر تمایز میان این دو بعد دین و نسبت میان آن ها دقیقا فهـم نـشود، فهم کامل این نظریه و به طور کلی ، دریافت دیدگاه سنت گرایـان در بـاب «وحـدت درونـی ادیان » میسر نخواهد بود (١٣، صص : ٧٥ - ٧٦).
با توجه به مراتب وجود از نظر شوان ، همانطور که به لحاظ مابعـدالطبیعی ، ادیـان در خدا یعنی قله ی وجود یکی هستند و پایین آن مرتبه با هم متفاوت اند، بـه لحـاظ معرفـت - شناختی ، فهم و بصیرت دینی نیز در اوج خود یعنی در بالاترین مرتبه اش که همان مرتبه ی شهود عقلانی و طریقت باطنی است ، به وحـدت مـی رسـند و در مراتـب پـایین کـه همـان مرتبه ی عقل جزئی و شریعت ظاهری است ، متعدد و متکثر می شود (٢٦، ص: xii).
Schuon, Frithjof, (1982), Castes and Races, London: Perennial Books LTD.