Abstract:
واژهها توان آن را دارند که افکار، احساسات، عقاید، اعمال و روابط ما را شکل دهند و وقتی به شکلی منسجم، مثل داستان، کنار هم قرار میگیرند، تأثیر نیرومندتری دارند. داستانها به ما آموزش میدهند، به ما کمک میکنند تجربه خود را درباره جهان معنادار کنیم. یکی از عمدهترین راههای انتقال تجربه، قصهگویی و گوش سپردن به قصهها بوده است و تأثیر زیادی در شکوفایی ذهن کودک دارد. کتابخوانی ابزاری مهم برای فراگیری زبان است. پژوهشهای جدید نشان میدهد که وسعت دایره واژگانی یک کودک نوپا بستگی زیادی دارد به مقدار مکالماتی که او درباره یک موضوع معنیدار میشنود. بنابراین کتاب نیز میتواند به عنوان یک ابزاری برای فراگیری زبان مادری، سهولت و سرعت بیشتری به فراگیری زبان ببخشد. از اینرو در این تحقیق تلاش بر این است که ثابت کند کودکان از کتابهای داستان، واژه و اصطلاحات جدید زبان مادری خود را فرا میگیرند و از آنها در تعاملات اجتماعی خود استفاده میکنند. برای اثبات این موضوع تعداد 4 کتاب داستان برای 4 کودک دختر 3 تا 4 سالۀ فارسی زبان خوانده شد و در خلال آن پرسش و پاسخ و بازی با تمرکز بر واژگان جدید انجام گرفت، پس از 4 ماه بررسی و جمع آوری دادهها از طریق ضبط و یادداشتبرداری مکالمات نتیجهای که حاصل شد این بود که کتابهای داستان تأثیر بسزایی روی فراگیری زبان دارد و کودکان از آنها واژگان جدید زبان مادری خود را فرا میگیرند و به درستی در تعاملات اجتماعی خود از این واژگان بهره میگیرند.در این مقاله سعی شده تا با استفاده از چارچوب کلی معنیشناسی شناختی به بررسی انتخاب ده پیشنمونه از سوی دانش آموزان دوزبانه و تکزبانه در استانهای زنجان و قزوین پرداخته شود. این تحقیق از نوع کاربردی و به روش میدانی بوده و از پرسشنامه به عنوان ابزار گردآوری اطلاعات استفاده میشود. جامعۀ آماری این پژوهش را دانشآموزان سال پنجم ابتدایی در سال تحصیلی 92-1391 مدارس پسرانه و دخترانه شهرستان خدابنده استان زنجان و شهر قزوین تشکیل میدهند و از روش تصادفی خوشهای برای انتخاب نمونهها استفاده شده است. این پژوهش بر آن است که تأثیر دوزبانگی بر انتخاب پیشنمونههای مورد بحث را بررسی نماید تا برنامهریزان درسی را در شناخت هر چه بهتر سازمانبندی مقولههای شناختی دانشآموزان یاری نماید.
Machine summary:
"در طی 4 ماه (مهر، آبان، آذر و دی ماه 1392) هفتهای 2 مرتبه و هر جلسه 1 ساعت با کودکان دیدار شد و برای آنها کتاب خوانده شد، ماه اول (مهر ماه)؛ کتابهای داستان فقط خوانده میشد و پژوهشگر متوجه میشد که کدام واژهها برای کودکان جدید است و آنها معانی آن واژهها را نمیدانستند سپس با تمرکز بر آن واژه ها کتابها را میخواند و معانی واژهها را توضیح میداد در این ماه کودکان فقط به کتابها گوش فرا میدادند و معانی واژگان جدید را درک میکردند ولی از واژهها استفاده نمیکردند.
نتیجه در طول پژوهش، با خواندن کتابهای داستان برای چهار کودک 3 تا 4 ساله و تمرکز بر روی واژگان جدید که مجموع آنها 34 واژه بود و همچنین بازی و پرسش و پاسخ از کتابهای داستان نتایجی حاصل شد که به قرار زیر است؛ کودکان در ماه اول، مهر ماه، فقط به داستانها گوش دادند و سپس از ماه دوم، آبان ماه، کودکان معنای دقیق بسیاری از واژههای جدید را فرا گرفته بودند و در جلسات پرسش و پاسخ و کتابخوانی حضوری با اشتیاق داشتند و معنای واژگان را به خوبی میدانستند و برای مربی توضیح میدادند.
از ماه سوم، آذر ماه، به مدت 2 ماه، تا آخر ماه دی، کودکان در تعاملات خود و همچنین بازیها به درستی و با تسلط کامل بر معنای واژههای جدید، از آنها استفاده میکردند که در فصل چهارم نمودار هر واژه و تعداد کاربرد آنها توسط هر کودک آورده شده است."