Abstract:
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی اهداف پیشرفت در رابطه بین نیاز به شناخت و درگیری شناختی بر حسب تعلل ورزی دانشآموزان بود. برای این منظور 862 نفر (161 دختر و 701 پسر) از دانشآموزان پایه سوم دبیرستانهای دولتی شهر شیراز به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه ای خودگزارشی متشکل از خرده مقیاس های نیاز به شناخت، مقیاس اهداف پیشرفت، مقیاس درگیری شناختی و مقیاس تعلل ورزی تحصیلی پاسخ دادند. روش اجرای پژوهش، توصیفی و با توجه به بررسی روابط میان متغیرها در قالب مدل علی تحلیل مسیر، طرح پژوهش همبستگی انتخاب شد. نتایج پژوهش بطور کلی نشان داد که در یک بافت تحصیلی تعلل ورزی، نیاز به شناخت از طریق واسطه گری اهداف پیشرفت بر راهبردهای شناختی عمیق دارای اثر غیرمستقیم، مثبت و معنی دار؛ در حالی که بر راهبردهای شناختی سطحی دارای اثر غیرمستقیم، منفی و معنی دار است. یافته ها همچنین بیانگر آن بود که اثر مستقیم نیاز به شناخت بر اهداف تبحری معنی دار و مثبت و بر اهداف رویکرد- عملکرد و اهداف اجتناب- عملکرد معنی دار و منفی است. در ضمن، اثر هر یک از اهداف پیشرفت بر راهبردهای شناختی، سطحی و عمیق متفاوت بود.
The aim of the present study was investig-ating the mediating role of achievement goals in the relationship between need for cognition and cognitive engagement based on students’ academic procrastination. 268 third grade high-school students (161 female & 107 male) from high-schools in Shiraz city were selected through multistage cluster sampling and answered to a set of self-report questionnaire consisted of Need for Cognition Scale (NCS)، Achievement Goals Scale (AGS)، Cognitive Engagement Scale (MSLQ)، and Academic Procrastination Scale (PASS). The research method was descriptive and correlation research design to study the relationship between variables in causal model of path analysis framework. The results generally showed that in an academic procrastination context، need for cognition had significant positive indirect effect on deep cognitive strategies through the mediation of achievement goals; however، this effect on shallow cognitive strategies was significant، but negative and indirect. The findings demonstrated that the direct effect of need for cognition on mastery and goals was significantly positive; but this effect on performance-approach and performance-avoidant goals were significantly negative. The effect of each of the achievement goals on shallow and deep cognitive strategies were different.
Machine summary:
نقش ميانجي اهداف پيشرفت در رابطه بين نياز به شناخت و درگيري شناختي : اثر بافت تعلل ورزي o Investigating the Mediating Roe of Achievement Goas in the Reationship between Need for Cognition and Cognitive Engagement: The Effect of Procrastination Context o دکتررضا قربان جهرمي * دکتر الهه حجازي * دکترجواد اژه اي * دکترمحمد خداياري فرد* چکيده هدف از پژوهش حاضر تعيين نقش ميانجي اهداف پيشرفت در رابطه بين نياز به شناخت و درگيري شناختي بر حسب تعلل ورزي دانش آموزان بود.
براي اين منظور ٢٦٨ نفر (١٦١ دختر و ١٠٧ پسر) از دانش آموزان پايه سوم دبيرستان هاي دولتي شهر شيراز به روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند و به پرسشنامه اي خودگزارشي متشکل از خرده مقياس هاي نياز به شناخت ، مقياس اهداف پيشرفت ، مقياس درگيري شناختي و مقياس تعلل ورزي تحصيلي پاسخ دادند.
نتايج پژوهش بطور کلي نشان داد که در يک بافت تحصيلي تعلل ورزي ، نياز به شناخت از طريق واسطه گري اهداف پيشرفت بر راهبردهاي شناختي عميق داراي اثر غيرمستقيم ، مثبت و معني دار؛ در حالي که بر راهبردهاي شناختي سطحي داراي اثر غيرمستقيم ، منفي و معني دار است .
با توجه به اينکه هدف پژوهش حاضر تعيين نقش واسطه اي اهداف پيشرفت در رابطه ميان نياز به شناخت و درگيري شناختي است ، در جدول ٤ ضرايب اثر مستقيم ، غيرمستقيم و کل متغيرهاي پژوهش همراه با سطح معني داري آنها ارائه شده است .