Abstract:
چگونگی روابط ایران و ترکیه در درون تحولات اخیر جهان عرب و تاثیر این تحولات بر روابط دو کشور در نوشتار حاضر مورد بررسی قرار گرفته است. از طرفی این مقاله تلاش دارد با استفاده از مفهوم سازی رئالیستی و نظریه سازه انگاری از فرهنگ های آنارشی دوستی، رقابت یا دشمنی، عناصر یاد شده را در سطوح ملی، منطقه ای و بین المللی در روابط دو کشور مورد تاکید قرار دهد چرا که رهیافت رئالیسم که بر اثرگذاری عوامل مادی قدرت همچون قدرت نظامی و اقتصادی بر رفتار بازیگران تاکید دارد، در حالی که سازه انگاران بر تاثیر باورها، هنجارها و انتظارات عمده ای که بر مبنای ارزش های مشترک شکل گرفته باشند، بر رفتار خارجی بازیگران تاکید دارند. بنابراین مقاله تلاش دارد با توجه به کیفیت روابط ایران و ترکیه در پی تحولات جهان عرب از مولفه های دو نظریه رئالیسم و سازه انگاری، با توجه به سطوح روابط در این بررسی استفاده نماید.
The aim in this paper is to assess the impact of western world developments on Iran-Turkey relation. It is tried to use realism conceptualization، construct theory، anarchism، competition or hostility at the national، regional and international level as tools of investigating this relations. While realism approach emphasizes the impact of objective factors such as the economic and military on the behaviors of nations، however، construct beliefs، norms and .expectations based on common values to be the main influential element s on the foreign behaviors. Hence، this paper aims to implement two approaches of realism and constructuralism as tools of analyzing the Iran-turkey relations.
Machine summary:
به عبارت دیگـر مسـاله اصـلی این نیست که تغییرات رخ ندهد، بلکه مسأله اصـلی ایـن اسـت کـه مرزهـای دخالـت غـرب در بحران های منطقه ای باید مشخص شود و چنین رویه ای ایجاد نشود که غـرب تـا هـر کجـا کـه میخواهد تغییراتی را در درون منطقه ایجاد و ترکیه هم در این چارچوب نقش تسـهیل کننـده را ایفا کند (برزگر، ١٣٩٠الف ) در واقع نگاه ایـران بـر اسـاس ارزش هـایی مثـل غـرب سـتیزی، اسرائیل ستیزی، هویت انحصاری یا اسـلامی منطقـه تأکیـد مـیکنـد (فرازمنـد، ١٣٩٠) بـدین ترتیب میتوان گفت که تهران معتقد است که حضور نیروهای غرب و مداخله در مسائل منطقـه ای، امنیت خاورمیانه را با تهدید مواجه میکند.
(Turkish President, 2012) اگرچه به نظر نگارندگان با توجه به انقلاب های عربی تصور میشود که سیاست خارجی ایران و ترکیه به موجب ماهیت حاکمیتشان نوعی ایدئولوژی را منعکس میکند و بیداری اسلامی به عنوان یک نمونه از این تأثیر مورد استفاده قرار میگیرد؛ اما زمانی که ظرفیت ها و قابلیت های روابط تهران و آنکارا بررسی میشود به سادگی میتوان دریافت که دو کشور اغلب از روش رهیافتی واقع گرایانه در مورد بیداری اسلامی در روابط خود استفاده میکنند و از سازه انگاری برای حداکثر رساندن منافع ملی خود با تأکید بر شناخت در عین واقعیت و تاکید بر مؤلفه های مشترک استفاده مینمایند، در مقایسه با منابع قدرت در دسترس دیگر قدرت های منطقه ؛ دارایی بسیار کلیدی روابط خارجی ایران و ترکیه خلأهای ناشی از بحران هست که در ذات خود شکاف ایجاد مینماید و به دلیل غیر عرب بودن ایران و ترکیه نوعی اتحاد ناخواسته در روابط این دو کشور ایجاد میشود؛ از طرفی ترکیب دموکراسی و اسلام مدنظر ترکیه که به دنبال نظم منطقه ای لیبرال دموکرات میباشد؛ میتواند در تعارض با استراتژی سیاست خارجی ایران در قبال تحولات جهان عرب باشد.