Abstract:
«سازمان دهی» از مهم ترین عواملی است که در فروکاهی قدرت رژیم پیشین و قدرت یابی انقلابیون و سرانجام در انتقال قدرت و پیروزی انقلاب موثر است و از این رو، مورد توجه و تاکید برخی از نظریه پردازان انقلاب قرار گرفته است. این دسته از نظریه پردازان بر ابعاد و مولفه های عقلانی در فرایند انقلاب پای می فشارند و «سازمان دهی» را مصداقی از کنش عقلانی برمی شمرند. در این نوشتار تلاش می شود «سازمان دهی» در انقلاب ایران مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. بدین منظور در سطح نظری، پس از واکاوی و بازشناسی ابعاد و جوانب این مفهوم در نظریه چارلز تیلی و تد رابرت گر، با نگاهی تلفیقی، مدلی مفهومی از سازمان دهی ترسیم می شود و در سطح تجربی، مبتنی بر روش مطالعه اسنادی و در راستای مدل مطروحه مصادیق و شواهدی از واقعیت انقلاب ایران ارائه می گردد.
Organization" is among the most important factors exerting impact on the reduction of the power of the previous regime and empowerment of revolutionaries and finally power transition and the victory of Islamic revolution. Therefore it has been considered and highlighted by some theorists of the revolution. This group of theorists insists on rational aspects and components in the process of revolution and considers "organization" as an instance of rational action. This article tries to study "organization" in the Islamic revolution. For this end in the theoretical level, after exploration and re-identification of different aspects of this concept in Charles Tilly and Ted Robert Gurr's theory, a conceptual model of organization has been outlined with an integrative approach. Based on documentary research and in line with the proposed model, instances and evidences have been provided for the realities of Iranian revolution on the empirical level.
Machine summary:
(همان: 153) مهمترین شبکه ارتباطی برای سازماندهی و بسیج نیروی انسانی شبکه مساجد و اماکن و هیئتهای مذهبی بود که کارکردهایی بسیار مهم در نیل به این اهداف ایفا نمود؛ و اهم آنها عبارت است از: ایجاد ارتباطات چهره به چهره بین مردم و دستاندرکاران انقلاب، تشکیل گروهها و تشکلهای مختلف، ارتقای آگاهیهای سیاسی ـ اجتماعی، تهییج و تحریک مردم به وسیله سخنرانی و خطابهها، تکثیر و توزیع اعلامیهها، رسیدگی و پشتیبانی مالی از انقلابیون و خانوادههای آسیبدیده از انقلاب، مدیریت و نظارت جهت سازماندهی نیروهای داوطلب، توزیع برخی اجناس و کالاهای ضروری و کمیاب، تشکیل صندوقهای قرضالحسنه و کمک به مردم به صورت نهادینه و ...
(رفیعپور، 1376: 101 ـ 100) حسین فردوست در این باره میگوید: سازمان روحانیت از پیش آماده بود و مانند یک حزب منسجم که فرد فرد اعضای آن به امور مذهبی، سیاسی و اجتماعی مسلط بودند در سراسر کشور حتی تا سطح ایلات و عشایر گسترش داشت؛ بنابراین سازماندهی انقلاب با همین سازمان سنتی حوزههای علمیه صورت گرفته است.
این مورد را میتوان نمونهای برجسته از مفهوم «سازمانپاشی» و به طور مشخص «تسخیر» سازمانهای طرفدار رژیم و «چرخش» اعضای آن سازمانها به سمت انقلابیان به شمار آورد؛ چراکه سازمانهایی که بهعنوان مهمترین ابزار اعمال قدرت و سرکوب در خدمت حکومت قرار داشته است، در جریان انقلاب و در نتیجه اقدامات سازمانپاشی انقلابیان از کنترل حکومت خارج گشته و به تسخیر انقلابیان در آمده است.