Abstract:
وحی به منزله «پیام الهی به پیامبران برای هدایت مردم»، پایه و قوام شرایع الهی و ارزنده ترین گوهر آسمانی بر دامن زمینیان است و با سرشت و سرنوشت آدمی پیوندی ناگسستنی دارد. وحی، به علت کوتاهی دست بشر عادی در نیل به آن، در گیرودار تحلیل های گوناگون و گاه غلط افتاده است. کسانی آن را حاصل خلجان ذهنی یا نبوغ فکری و نتیجه عواطف شدید و یا تجربه دینی و حاصل رویای پیامبر پنداشته اند. این تحلیل ها نادرست اند و پیامدهایی ناپذیرفتنی مانند خطاپذیر و بشری شدن وحی دارند و با بیان دو طرف ارتباط، یعنی خدا و پیامبر ناسازگارند. به جهت نقش بی بدیل وحی و اهمیت تحلیل آن از یک سو، و جایگاه تفسیر گران سنگ المیزان از سوی دیگر، این نوشته، تحلیل وحی از نگاه آن تفسیر را بررسی می کند. روش گرد آوری اطلاعات کتابخانه ای و ارزیابی اطلاعات به صورت توصیفی و تحلیلی خواهد بود. بررسی ما نشان می دهد که تفسیر المیزان بر خلاف روش تحلیل های دیگر، به سخن مبدا وحی و گیرنده آن عنایت ویژه داشته است و با استفاده از آیات قرآن و روایات، وحی را سخن حضوری خداوند می داند که به صورت تجلی بر قلب پیامبران، به طور مستقیم، از پس حجاب یا با واسطه فرشته نازل شده است.
Revelation as “divine message for prophets to guide people” is the foundation and strength of divine laws and most valuable celestial substance for people on the earth، which is inextricably connected with man’s nature and destiny. Revelation falls into different and sometimes wrong analyses due to man’s inability to achieve it. Some regard it the outcome of mental anxiety and desire، intellectual genius، strong affections، religious experience and prophet’s dream-vision. These analyses are wrong، leads to some unacceptable outcomes- for، example، revelation is fallible and a human phenomena- and are incompatible with the explanation on two parties of this relationship: God and prophet. Given the unique role of revelation and the importance of its analysis on the one hand، and the status of invaluable Al-Mizan Commentary on the other hand، the present paper reviews the analysis of revelation from the view of this Commentary. A library method is used to gather data which are evaluated by a descriptive-analytical method. The results show that Al-Mizan Commentary، contrary of other methods of analyses، pays particular attention to the words of origin of revelation and its receiver and regards revelation as God’s presential words which have been revealed to prophets’ heart through manifestation، directly، from beyond the veil، or by angel.
Machine summary:
ازاينرو وحي همواره كانون توجه انديشمندان بهويژه دانشوران اديان وحيمحور (يهود، مسيحيت و اسلام) و بهويژه انديشوران مسلمان بوده است؛ لكن بهرغم اين همه توجه و تلاش علمي براي كشف ماهيت وحي، به علت خارج از حواس بودنش (طباطبائي، بيتا، ج1، ص 87) و كوتاهي دست بشر عادي در نيل به آن و درک حقيقت آن، وحي در گيرودار تحليلهاي گوناگون و گاه غلط افتاده است و کساني با اعتماد به اصول ماديگرايانه، رهاورد پيامبران را حاصل را خلجان ذهني و بيماري صرع (ر.
واژة «وحي» در قرآن به معناي لغوي آن و در كاربردهاي پرشمار آمده كه در همه آن موارد، نوعي انتقال پنهاني معنا لحاظ شده است (طباطبائي، بيتا، ج 12، ص 292)؛ زيرا کاربرد قرآني وحي به صورت فعلي در همة موارد با «الي» آمده است، جز در آية پنجم سورة زلزال که با «لام» همراه است و علّامه آن را به معناي الي ميگيرد (همان، ج20، ص 343).
ك. مفيد، 1372، ص120ـ121) بر اين باور است که منظور از وحي در فرهنگ اسلامي آنگاه که به خدا نسبت داده ميشود، تنها پيام الهي به پيامبران است و کاربردهاي لغوي و قرآني ديگر، حتي آنچه ـ طبق عقيدة شيعه و تأييد آيات و روايات ـ خداوند بر ائمة اهلبيت( بهمنزلة علوم غيبي القا ميكند، وحي اصطلاحي نيست.
به باور علّامه در اين آية شريفه مراد از کلمات، وحي الهي به پيامبران است که خداوند آن را پايدار ميسازد (طباطبائي، بيتا، ج 18، ص 50)؛ ج) در روايات پرشماري نيز اشاره شده كه وحي و قرآن، كلام الهي است.