Abstract:
از مهم ترین ویژگی های دین اسلام جهانی بودن، جاودانگی احکام و خاتمیت آن نسبت به ادیان دیگر است. مدعیانی که پس از اسلام دعوی نبوت و دین جدید داشته اند ویژگی سوم را به چالش کشیده اند. در میان مدعیانی که در دو قرن اخیر ظهور کردند، میرزا حسینعلی نوری با ارائة آیین بهاییت از اقبال بیشتری بهره مند شد. آیین بهاییت خود را تداوم و استمرار دعوت ادیان الهی همچون یهودیت، مسیحیت و اسلام می داند. ازاین رو بخش مهمی از آثار تبلیغی و آموزشی بهایی به ارائة توجیه و پاسخ و حل ناسازگاری ظهور بهاییت با آموزة خاتمیت اختصاص یافته است. راه حل بهاییان در قالب شبهات کلامی، قرآنی، روایی و... ارائه شده است. این شبهات، خود بر مبانی کلامی و اعتقادی ای همچون نظریة مظهریت، تجلی، وحدت حقیقت مظاهر امر، زمانمند بودن ادیان و لزوم تجدید شرایع به تناسب مقتضیات زمانه استوار شده است. در این مقاله، مبانی مزبور و شبهات کلامی وابسته بدان را بررسی کرد ه ایم.
Some of the most important features of Islam are its universality، everlastingness of its precepts and it’s being the seal of religions. This last feature has been challenged by some who claim that new prophets with new religions can come after Islam. Among the proponents of this claim who appeared in the last two decades Mirza Hossein Ali Noori، the founder of Baha’ism، achieved great popularity. Baha’ism regards itself as a continuation of other Divine religions like; Judaism، Christianity and Islam. Therefore، an important part of Baha’i educational and propagation works is devoted to justifying and explaining the development of discrepancy between Baha’ism and the teaching of Muhammad's being the seal of prophets.
The solution offered by Baha’is presented in the form of traditional، Qur’anic and theological doubts based on doctrinal and theological foundations، such as the theory of manifestation، theophany، unity of reality، manifestation of command، chronological basis of religions and necessity of renewal of relations، taking into account the requirements of time. This paper expounds the above-mentioned basics and the theological doubts raised in this respect.
Machine summary:
"بررسی این ردیه هرچند رهبران بهایی در ظاهر عقیدة تناسخ را باور ندارند و بر رد آن اقامة دلیل هم کرده اند (افندی، 1908م، ص213)، دقت در سخن بهاء الله و نیز بیانی که دیگر نویسندگان بهایی در این باره داشته اند، به خوبی نشان می دهد که قرائت بهاییان از نظریة وحدت مظاهر امر، دست کم در بحث رد خاتمیت چیزی بیش از عقیدة تناسخ نیست، بنابراین همة اشکالاتی که بر نظریة تناسخ وارد می شود و خود عبدالبها نیز به بخشی از آنها اشاره کرده است (همان)، بر سخن آنان وارد خواهد بود.
به تصریح خود پیامبر صلی الله علیه و آله و نیز به بیان ائمه معصومین علیهم السلام آنچه مورد نیاز مردم برای زمان های آتی است، در سخنان پیامبر و معصومین ذکر شده و فقیه مسئله شناس و زمان شناس است که با تطبیق آیات و روایات و تنقیح مناط احکام، نسبت به استخراج حکم موضوعات جدید اقدام می کند و بدین ترتیب نیازهای تشریعی جامعه را برطرف می سازد و دیگر دلیلی بر لزوم تجدید شریعت و به تبع آن انکار خاتمیت در میان نخواهد بود.
دین زمانی به کهن سالی می رسد که متن اولیه و اصلی آن مفقود و یا دچار تحریف شود و یا مبانی عقیدتی آن به مرور زمان دستخوش رسوخ خرافات و اباطیل شده باشند و یا آنکه احکام و قواعد فقهی آن از حل مسائل جدید زمانه درمانده شوند؛ اما چنانچه وحی الهی و متن اصلی دین بدون تصرف و تغییر در دسترس مانده باشد و به دلیل پیش بینی ابزار های لازم جهت استنباط احکام جدید، همواره امکان همراهی دین با مقتضیات زمانه را فراهم باشد، دیگر دلیلی برای کهن سال خواندن دین و انکار خاتمیت آن در میان نخواهد بود."