Abstract:
در رویکردهای نوین به زبان مهمترین هدف مطالعات زبانی، توصیف ارتباط از راه رخدادهای زبانی در سطوح مختلف از جمله متن است. زبان قرآن، از رویکردهای مختلف زبانی و در برخی سطوح مورد مطالعه قرار گرفته است، هرچند در سازمان متن قرآن در چارچوب نظریات جدید زبانشناسی، مورد بررسی قرار نگرفته است. این تحقیق مطالعه موردی سازمان متن روایی "حضرت موسی"، در سوره اعراف، بر اساس الگوی حل مساله مایکل هوئی (2001) است. سه مساله اصلی، یعنی ظلم و کفر فرعون، رسیدن حضرت موسی (ع) به یقین قلبی و نافرمانی و بتپرستی قوم بنیاسرائیل از ارکان این داستان هستند. در روایت مذکور، پاسخهای متعددی برای حل مساله نخست از سوی خداوند و حضرت موسی (ع) ارائه میشود که در برخی موارد، ارزیابی آنها مثبت اما نتیجه آن منفی است. طرح نهایی برای رسیدن به راه حل این مساله، پس از طی چرخهای نسبتا طولانی، طرح کشتن فرعون و پیروانش است که با موفقیت انجام میشود. مساله دوم، بدون طی کردن چرخه طولانی و تنها با دو پاسخ حل میشود، اما در پاسخ به مساله سوم طرحها یا پاسخهای ناموفق ارائه میشود که ارزیابی از آن منفی و نتیجه آن در برخی موارد مثبت و در برخی موارد منفی است در این مساله داستان حاوی مسائل تبعی دیگری است که بعضا حل نشده یا به عنوان پیامد منفی اعمال شخصیتهای داستان باقی میماند. میتوان گفت هرچند الگوی حل مساله هوئی ساختار داستان را خوب پیشبینی میکند اما در برخی داستانها مثل روایات دینی، مساله به طور قاطع حل نمیشود.
Machine summary:
"نمودار کلی این سازمان حل مسأله را میتوان به صورت زیر ترسیم نمود: مساله شماره 1 قهرمان داستان (کفر فرعون به خداوند و ظلم بنی اسرائیل) پاسخ 1: صحبت کردن موسی (ع) ( ارزیابی مثبت، نتیجه منفی، ناموفق) پاسخ 2: ارائه معجزه ( ارزیابی مثبت، نتیجه منفی، ناموفق) پاسخ 3: باطل کردن سحر جادوگران (ارزیابی مثبت، نتیجه منفی، ناموفق) پاسخ 4: غرق فرعون و یارانش در دریا ( ارزیابی مثبت، نتیجه مثبت، موفق)راه حل نهایی با حل شدن مسأله کفر و ظلم فرعون در آیات قبل، ساختار داستان به سوی مسأله نافرمانی قوم بنیاسرائیل و بهانهگیریهای آنها و در نهایت بت پرستی و گوساله پرستی آنها می رود که از مسائل درجه یک و اصلی بسیاری از روایات دینی موجود در زبان قرآن است.
اما چون موقعیت رفتن حضرت موسی (ع) به کوه طور در ابتدای این مسأله مطرح می شود و مسأله دیگری شکل میگیرد، ابتدا به ذکر مسئله شخصی حضرت موسی(ع) که همان رسیدن به ایمان قلبی است، میپردازیم ( تحت عنوان مسأله دوم روایت) و ترتیب ارائه بحث را بر اساس الگوی حل مسأله تنظیم می کنیم: وواعدنا موسی ثلاثین لیله وأتممناها بعشر فتم میقات ربه أربعین لیله وقال موسی لأخیه هارون اخلفنی فی قومی وأصلح ولا تتبع سبیل المفسدین ﴿۱۴۲﴾ و با موسی سی شب وعده و قرار گذاشتیم و چون پایان یافت، ده شب دیگر بر آن افزودیم تا آنکه زمان وعده به چهل شب تکمیل شد و به برادر خود هارون گفت تو اکنون پیشوای قوم و جانشین من باش و راه اصلاح پیش گیر و پیرو اهل فساد مباش."