Abstract:
انباشت سرمایه موتور محرکه توسعه است که کنش آن طی سه فرآیند عملی می گردد. انباشت سرمایه در بستر تاریخی و جغرافیایی مختلف ، فرمهای خاص مکانی - فضایی از اقتصاد را به وجود می آورد که اقتصاد فضا اطلاق می شود. تجارب تاریخی انباشت سرمایه در ایران حاکی است که چرخه ی اول انباشت سرمایه و تصاحب مازاد اقتصادی صورت پذیرفته است اما چرخه سرمایه مراحل دوم و سوم را طی ننمود و به سرمایه داری مولد تبدیل نشده است . در این مقاله تلاش شده است تا ضمن بررسی تغییر و تحولات روند انباشت سرمایه ، به تحلیل فضایی آن در کشور پرداخته شود. گردآوری دادههای مورد نیاز با انجام مطالعات اسنادی و بهرهگیری از پایگاه دادهی سازمان - هایی چون مرکز آمار ایران صورت پذیرفته است ؛ به منظور تحلیل دادهها از همبستگی پیرسون در آمار کلاسیک و آمارهی موران محلی و بیضوی انحراف استاندارد، به منظور سنجش و پویش خودهمبستگی فضایی شاخص های تحقیق در محیط نرمافزارهای SPSS و GIS استفاده شده است . نتایج نشان داد که انباشت سرمایه در اولین مرحله خود، درجازده و به سرمایه داری مولد منتهی نشده است . از حیث ظرفیت تولید ثروت و انباشت سرمایه ، شکاف قابل توجهی بین مناطق مختلف می توان دید. سازمان فضایی موجود، فقدان نظام اقتصادی شبکه ای و برتری اقتصاد خدماتی و بورژوازی مستغلات، امکان توسعه متوازن کشور را محدود کرده است . این ویژگی با موقعیت کشور در اقتصاد جهانی در رابطه است ؛ چنانکه قطب های مسلط اقتصاد جهانی با توان بالای حفظ امنیت و سودآوری سرمایه ، همچون آهن ربایی عمل میکنند که هرگونه امکانی را برای حفظ ثروت و سرمایه در داخل سایر کشورها باقی نمی گذارد. در همین راستا، سرمایه داری اطلاعاتی و دانش محور، چنان انحصاری عمل می کند که اکثر کشورهای جهان، توان رقابت با برخی کشورها و شرکت های چند ملیتی را ندارد.
The accumulation of capital is being considered as a major driving force as far as the development is concerned. The mechanism of this accumulation implemented during three processes. Capital accumulation within different historical and geographical setting results in special locational forms known as space economy. Historical experiences with respect to capital accumulation in Iran indicate that the first phase of this accumulation has been occurred in Iran. However, this cycle did not follow second and third phases. In other word, productive investment did not happen in the country .This paper aims to investigate the trend of capital accumulation as well as its relevant spatial analysis.
Methodology
This study predominantly deals with documentation gathered via statistical center. It further demands application of Pearson regression correlation for analysis purpose. More specifically, it demands Moran statistic, standard deviation in order to measure spatial auto correlation GIS and SPSS software were used as well.
Conclusion
This study suggests that the first phase of capital accumulation did not occur in the country. The nature of capital accumulation did not lead to productive investment. There exists a prominent gap from wealth generation potential and accumulation of capital standpoint. The existed spatial organization, lack of economic network system, and the existence of service economy and high real state dependency all restricted the achievement of this possibility. This in turn is associated with the situation of the country within global economy. Prominent global economy dominance with high potential regarding security and guaranteed investment turn over, act as magnet. It is argued that informative investment and knowledge based understanding exclusively act within global context in which many countries are unable to compete with multi-national corporations.
Machine summary:
"گردآوری دادههای مورد نیاز با انجام مطالعات اسنادی و بهرهگیری از پایگاه دادهی سازمانهایی چون مرکز 1 Izard 2 Pseudo Post-Industrial آمار ایران صورت پذیرفته است ؛ به گونه ای که رقم های مربوط به میزان درآمد ناخالص داخلی (اعم از رقم های ارائه شده با احتساب نفت و بدون احتساب نفت ) و ارزش افزوده تولید شده در سالهای ١٣٧٩ تا ١٣٩٠ در مقیاس کل کشور و استانی از مجموع حسابهای منطقه ای استخراج گردید و برای فراهم سازی امکان مقایسه دادهها در سنوات مختلف و همچنین خنثی نمودن اثر تورم سالیانه ، رقم های ذکر شده به کمک شاخص قیمت کالا و خدمات در سال پایه ١٣٩٠ تعدیل شده است .
از این رو، با توجه به الگوی تغییرات می توان گفت بخش صنعت کشور چندان از توجه لازم و مناسب نظام برنامه ریزی در امر سرمایه - گذاری برای تقویت توان رقابت پذیری و کارآیی آن برخوردار نگردیده که به سبب نقش اساسی بخش صنعت در تولید ثروت، کمک به انباشت سرمایه و تقویت اقتصاد فضا، این بخش نیازمند توجه جدی می باشد؛ چرا که به طور مثال، طی دوره مورد بررسی در سال ١٣٨٧ و ١٣٨٨ رکود در رشد درآمد ناخالص داخلی و تولید ارزش افزوده در کشور صورت گرفته است .
/ شکل شماره (٣): روند تغییرات اعتبارات تخصیص یافته به بخش صنعت و معدن در بودجه سالهای ٩٠-١٣٨٥ بررسی مکانی – فضایی درآمد ناخالص داخلی کشور (بدون احتساب نفت ) به تفکیک استانها در سال- های ٩٠-١٣٧٩ (جدول ٥) نشان می دهد بیشترین میانگین رشد سالیانه در طول دوره در استانهای یزد و بوشهر بوده است ."