Abstract:
ابوبکر شبلی (334- 247 ه.ق) عارف بزرگ و نامآور حوزة تصوف بغداد است که با وجود صفتهای برجسته در سلوک عارفانهاش، بیشتر به جنون و شوریدگی شناخته شده است و همین آشفتگی عاملی شده تا از مجانین سدههای درخشان تصوف اسلامی خوانده شود. کسانی که پس از او سعی در نمایاندن شخصیت بزرگ او داشتهاند، با وجود جنون هنجارشکن و غیرمتعارفش، خرد پنهانی و نگاه دگرگون عرفانی او را نیز انکار نکردهاند. ازاینرو، اندکی تامل در بررسی شخصیت و سلوک عارفانة شبلی و درنگ و دقتنظر در علتهای جنون این عارف صاحبسبک، ما را به گشودن دریچههای تازه و وسیع برای آشنایی با صورت حقیقی و متفاوت او رهنمون خواهد شد. در این نوشتار، تلاش کردهایم نکتهها و دقایق طریقت او را بررسی کنیم و در پایان تبیین کنیم که چگونه شبلی از جنون بهمثابة نقابی برای رسیدن به معرفت حقیقی بهره جسته است.
Abu BakrShibli (247-334 AH)، the eminent and famous mystical Sufi of Bagdad، despite his great status in mysticism and mystical wayfaring is known for his insanity، which made him known as one of the madmen of the prominent centuries of Islamic mysticism. No doubt those who tried to emphasize his greatness could see through the veil of his abnormal and subversive insanity his hidden wisdom and mystical perception. A glance at the personality and character of this Sufi Master and an analysis of the causes of his madness will help us to understand his real but different character. The present article is an attempt to demonstrate howShibliuses insanity as a mask in order to attain true knowledge.
Machine summary:
کتاب های فارسی و عربی کهن مانند: التعرف ابوبکر کلابادی ؛ کشف المحجوب هجویری ؛ ترجمه رساله قشیریه ابوالقاسم قشیری ؛ طبقات الصوفیه خواجه عبدالله انصاری ؛ اللمع ابونصر سراج طوسی ؛ نفحات الانس جامی و...
ازجمله این دلایل تشریح و کشف عشق جذاب شبلی خواهد بود، چنان که بی زمانی خصیصه بارز عشق او شده است ؛ «آن » «او» «آن » دیروز و امروز نیست ؛ آن او آنی است که با تمام ویژگی های لذت آفرینی و ایجاد احساس نزدیکی و هم نشینی و دیدار حق و حقیقت پیوسته بوی خوش انس و اشتیاق و وصل و محبت را در سراسر اقوال و اشعار عاشقانه اش می پراکند و به خواننده مشتاق نیز با انتقال این احساسات حالتی از یکسان پنداری و مؤانست با حق می بخشد؛ زبان حالی که دگرگونه است و دگرگونه می کند؛ شرح حالی از حقیقت درونی عارفی از زبان خویش ، که در نامه ای به جنید این گونه نوشت : «ای ابوالقاسم !
گفتنی است با نشانه های متقنی که از چنین حال و مقامی نزد عرفای پیش از شبلی مشاهده شده است و بدان ها محدود و منحصر هم نمانده است ، بلکه از طرفداران و رهروانی نیز برخوردار شده است ، راحت تر می توانیم با یکی از عوامل مهم موفقیت شبلی در انتقال تجربه های عرفانی جذاب و متفاوتش آشنا شویم و شاید هم به این باور برسیم که آنچه منصور حلاج را بر دار انتقام کشید یا عین القضات را شمع آجین کرد و در خون خود فرو برد، چیزی جز همین «جنون » تکامل نیافته و هدایت نشده نبوده است که خارج از کنترل ایشان نتیجه خطرناکی آفرید.