Abstract:
بشر همواره در طول تاریخ و بر پهنة این کرة خاکی، افکار و اندیشههای متفاوتی دربارة این جهان و عاقبت آن در ذهن داشته است؛ به مرور زمان برخی از این افکار و تفکّرات در جایگاه معیار ارزشیابی سایر آثار قرار گرفت تا جایی که به ملیّت صاحب تفکّر اهمّیّت داده نمیشد. از جملة آن گردن فرازان عرصة اندیشه و کلام، ابوالعلاء معرّی و عمر خیّام نیشابوری است که افکار آنها در اعصار و نسلهای پس از خود تاثیر جدّی و قطعی داشت؛ نمونة بارز آن، تاثیر رباعیّات حکیم نیشابوری در افکار و اشعار ایلیا ابوماضی است.ابوماضی شاعر معاصر لبنانی- مهجری که به شاعر «تساول و تفاول» معروف است، در موضوعات مختلف شعر سروده و در موضوعات فلسفی از جهانبینی شاعر پرآوازة ایرانی، عمر خیّام نیشابوری نیز تاثیر پذیرفته است.مقالة حاضر سعی دارد جنبههای تاثیرپذیری ابوماضی از عمرخیّام نیشابوری را به صورت تطبیقی بررسی کند و به شیوة محتوایی تحلیل نماید.
Machine summary:
(همان: 180) «این شاعر ایرانی کسی جز عمر خیام نیست، که خواست روزگار این بود که به شراب روی آورد و دوباره ترانههایی بسراید که نه تنها کمتر از جمال ترانههای ابونواس نیست بلکه شاید باشکوهتر از آنهاست.
(ضیف، بیتا: 183) خیام و ابوماضی دکتر شوقی ضیف میگوید: «به نظر میرسد که او _ یعنی ایلیا ابوماضی - رباعیات عمر خیام؛ را خوانده و یک تأثیر عمیق قلبی از او گرفته است؛ زیرا بسیاری از افکار او در شعر ابوماضی جریان دارد و تفاؤلش در بسیاری از جوانب مطابق تفاؤل خیام است، و تمام نداهای خیام از جمله لذت بردن از زندگی و دور کردن شبح دیروز و فردا، نیستی و عدم و اندیشه در اسرار و معماهای وجود، در اشعار ابوماضی نمایان است.
جای تأمل است که سالم المعوش نیز همین قصیده را شاهدی برای تأثر ابوماضی از خیام میداند و میگوید: «شاید قصیدۀ «فلسفه الحیاه» در برگیرندۀ این فلسفه باشد که فورا به ذهن خطور میکند؛ زیرا ما را به شادی دعوت میکند...
به چاپ رسیده است، قصیدۀ «بردی یا سحب» را نیز مثال می آورد و میگوید: «ابوماضی در این قصیده تسلیم قضا و قدر است و تمام چیزهایی را که دربارۀ فردای مجهول گفتهاند انکار میکند.
(نگارنده) البته اگر میخواستیم برای تأثر ابوماضی لبنانی از عمر خیام ایرانی شاهدهای دیگر بیاوریم شاید دو برابر این مثالها را میآوردیم ولی چون این شواهد کاملا گویا هستند، بسنده کرده و فقط به این نکته اشاره میکنیم که این تأثر نه تنها دال بر ضعف ابوماضی نیست بلکه وسعت مطالعات او را میرساند که چگونه اشعار شاعری عجمی و اجنبی را خوانده و آنچنان متأثر شده است، که گویی افکار خود را بیان میکند.