Abstract:
هدف از این پژوهش، پیش بینی خودکارآمدی دختران بر اساس ویژگی های شخصیتی مادرانشان بود. روش پژوهش همبستگی و تعداد نمونه 351 دانش آموز مقطع متوسطه استان البرز بود که به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه شخصیتی نئو مک کری و کاستا (1985) و خودکارآمدی شرر و همکاران (1982) بود. تحلیل یافته ها نشان داد از بین متغیرهای پیش بین، تنها خرده مقیاس مسوولیت پذیری، خودکارآمدی دختران را پیش بینی می کند و ضریب رگرسیون (226/ 0= β)، نشان دهنده رابطه مثبت مسوولیت پذیری مادران با خودکارآمدی دختران بود (002/ 0>P). همچنین معدل دختران دبیرستانی با ضریب رگرسیون (330/ 0= β)، گویای همبستگی مثبت و معنادار (0001/ 0>P)؛ و سن مادران با ضریب رگرسیون (105/ 0-= β) گویای همبستگی منفی و معنادار با خودکارآمدی دختران آنها بود (037/ 0>P). بنابراین می توان نتیجه گرفت با توجه به نقشی که مسوولیت پذیری و فاصله سنی کم مادران با دختران، بر خودکارآمدی دخترانشان دارد، لازم است با تقویت منابع مسوولیت پذیری مادران، و تشویق مادران به فرزنددار شدن در سنین جوانی، خودکارآمدی فرزندان نوجوان آنها را افزایش داد.
Aim of this study was to predict self-efficacy of girls based on personality traits of their mothers. Method study was correlational. The sample was 351 females who were selected by random clustered sampling from high school students in Alborz province. Research instruments were the NEO Personality Inventory by MacCrae and Costa (1985) and Self-efficacy Scale by Sherer & at.al (1982). The result showed that conscientiousness of mothers was the only predictive variable which could predict daughters' self-efficacy. Regression coefficient of self-efficacy (β=0.226) showed a positive relationship between mothers conscientiousness with their daughters self-efficacy (P<0.002). Also the average score of girls with regression coefficient (β=0.330) represented a significant and positive correlation with their self-efficacy (P<0.0001)، and maternal age with regression coefficient (β=-0.105) indicated a significant and negative correlation with daughters’ self- efficacy (P<0.37). Therefore، considering the effect of both mothers’ role of responsibility and low maternal age gap on the self-efficacy of their daughters، it is necessary to increase self-efficacy of daughters by enriching the responsibility resources of mothers and encouraging mothers to have children at young age.
Machine summary:
خودکارآمدی، دختران دانشآموز دبیرستان، صفات شخصیتی، مادران Predicting Self-Efficacy of Female High School Students Based on their Mother’s Personality Traits Esmat Danesh .
Student educational psychology, Universiti Sains Malaysia Abstract The aim of this study was to predict self-efficacy of girls based on personality traits of their mothers.
Keywords: self-efficacy, female high school students, personality traits, mothers.
برند، هاتزینگر، بک و هولسبوئرـ تراچسلر17 (2009) نشان دادند که پدران و مادرانی که از شیوههای مثبت فرزندپروری استفاده میکنند، فرزندانشان علایم اضطراب و افسردگی پایینتری را تجربه میکنند، و زمینۀ مساعدی برای بهزیستی ذهنی، احساسات مثبت و وضعیت خوب جسمانی آنها ایجاد خواهد شد، که سبب خودکارآمدی بالا (بندورا، 1997؛ کرید، مولر و پاتون18، 2003؛ لنت، سینگلی، شو، گاینور و برنر19 و همکاران، 2005) در آنها میشود.
همچنین پژوهشها نشان دادهاند که سطح تحصیلات مادر (شاهی، میرزمانی، افروز، پورمحمدرضای تجریشی و صالحی، 1388) و نیز درآمد، شغل، رشتۀ تحصیلی و سن مادر (راد، لگزیان، تفضلی، کمالپور، توزنده جانی و عاقبتی، 1392) بر خودکارآمدی و خوداثرمندی فرزندانشان تأثیر میگذارد.
از آنجایی که نقش مادران در خانواده بر همه، بهخصوص دختران آنها روشن و آشکار است، ضروری است که پژوهشهایی از این دست صورت گیرد تا تأثیر صفات شخصیتی والدین را در رفتار و کردار و خودپنداره و خودکارآمدی فرزندانشان بررسی کند.
همچنین این یافته با پژوهش فرانک، پلانکت و اتن (2010) که دریافتند حمایت والدین و آگاهی آنها بهطور مثبت و چشمگیری با خودکارآمدی عمومی و عزتنفس فرزندانشان رابطه دارند، همسو است.
در این پژوهش معلوم شد بین مسؤولیتپذیری مادران و ایجاد احساس خودکارآمدی در دخترانشان رابطۀ مستقیم وجود دارد.