Abstract:
اثبات وجود مبدا هستی از اصیل ترین دغدغه های فلسفی تفکر بشری بوده اسـت و یکی از مهم ترین مباحث فلسفی به شمار می رود. از نظر امام علـی (ع ) سـرلوحه دین شناخت خداوند است ؛ زیرا سایر مبانی اعتقادی انسان بر بنای شناخت توحیدی او استوار می گردد و اگر انسان در این مسئله شناخت درستی داشته باشد، می تواند در سایر مراحل کمالی گام های درست و محکمی در مسیر سعادت غـایی بـردارد. امام علی (ع ) که خود عالی ترین مرتبه شناخت را نسبت به خدای متعال داشته اند، در این مسئله کلمات گران بهائی را برای ما به یادگار گذاشته است . در این نوشتار سعی بر این است تا براهین اثبات وجود خداوند را از منظر امام علی (ع ) مورد بررسی قرار دهیم . ایشان در عباراتی ما را به توجه و تدبر در مخلوقات و چگونگی سـاختار وجودی آن ها رهنمون می شوند تا بتوانیم از نظم و هماهنگی و تغییر و حدوث آن ها پی به وجود خالقی عالم ، دانا و حکیم ببریم که خـود از حرکـت و حـدوث مبـرا باشد. هم چنین امام در براهین دیگری مثل امکان و وجوب و صدیقین و... وجـود خداوند واجب الوجود، بسیط ، مطلق و بـی نیـازی را معرفـی مـی کننـد کـه همـه موجودات به او وابسته و نیازمند هستند.
Machine summary:
"٦. وقوع حرکت و سکون در خداوند دلیل بر مصنوع و مخلوق بودن او می باشـد؛ زیـرا قـدرت و توانایی بر این دو امر را یا خودش آفریده ، یا دیگری بـه او داده اسـت و هـر دو فـرض باطـل است ؛ زیرا در صورت اول قدرت بر حرکت و سکون را که خودش آفریده ، بـه واسـطه قـدرتی است که پیش از آن داشته و اگر این فرض را تا بی نهایت ادامه دهیم تسلسل لازم می آیـد، ولی اگر در همین مورد توقف کنیم لازمه اش آن است که خداوند، پیش از آن که قـدرت بـر حرکت و سکون پیدا کند قادر بوده باشد، و این تحصیل حاصل است ، اما در صـورت دوم کـه توانایی بر این دو امر را از دیگری گرفته باشد، احتیاج و نیاز در ذات وی لازم می آیـد و ایـن نشانه مصنوع بودن و تأثیرپذیری او می باشد، و این بر خلاف واجب الوجود بودن حـق تعـالی است (بحرانی ، ١٣٧٥، ج٤، ص١٦١).
در واقع این بیان حضرت از یک سو نشان می دهد که خداوند خصوصیاتی مثل تغییـر و تحـول ، حرکت و سکون را که از ویژگی های موجودات حادث است را ندارد و از سویی دیگربا ایـن بیـان که «مثل ندارد» می خواهند ثابت کنند که خداوند شبیه هیچ یک از حوادث عالم نیست در نتیجه تنها موجود غیر حادث و قدیم در عالم هستی خداوند هستند چون اگر چنین نباشد تسلسـل لازم می آید و تسلسل هم محال است ."