Abstract:
چکیدهوضعیت آریستوکراسی زمیندار در ایران همواره مورد بحث جامعهشناسان تاریخی بوده و معتقدند آریستوکراسی ارضی در ایران وجود نداشته است. این تحقیق که با رویکرد نقادانه و تکینهنگری و روش نظریه مبنایی در محدوده تاریخی منطقه گلهدار از ایالت فارس صورت گرفت، به کشف و مفهومسازی از پدیدههای تابحال مورد غفلت واقع شده آریستوکراسی منطقهای و کلانمالکی خانی در پژوهشهای جامعهشناسی تاریخی ایران و برساختن نظریه تداوم آریستوکراسی و کلان مالکی خانی در ایران پیشادولت مدرن انجامید؛ و نشان میدهد، برخلاف نظریات تاکنون ارائه شده، با وجود آمد و رفت حکومتها، این آریستوکراتها از تداوم تاریخی برخوردار بودهاند. این تداوم مبتنی بوده است بر وجود ارتباطات حمایتی متقابل محلی (درون منطقهای، میان گروه آریستوکرات با گروههای درون منطقه و فرامنطقهای، میان آنها با حکام مناطق مجاورشان).
Machine summary:
"در گزارش مالیه گله دار در اواخر قاجار که میآورد، در آن سال ها به طور کلی حکومت مرکزی از بلوک گله دار غافل بوده و در آن دخالتی نداشته است (وزارت دارایی، ١٣٠٠: برگ ١٧) به تفنگچیان خان گله دار اشاره میکند که از تفنگچیان دیگر حکام محلی بیشترند و این نیز نشان میدهد که نیروی نظامی خوانین گله داری به صورت محلی و نه از جانب حکومت مرکزی تأمین میشده اند: «غالبا کلانتران قسمت جنوبی [١٥] و بعضی از صاحبان قلاعی که مستقل هستند صورتا نسبت بعلی اکبرخان اظهار اطاعت مینمایند ...
در مورد خوانین ناحیه جم که به یک مورد همکاری آن ها با خوانین گله دار اشاره شد [٩]، در اواخر دوره ناصری که حکامی از سوی حکومت مرکزی برای گله دار منصوب میشده و خوانین گله داری با آن ها مبارزه میکرده اند، در گزارش مأمورین انگلیسی در این رابطه نیز به صورت ناحیه و نه تک روستا به آن اشاره شده است : «از قراریکه به حکومت خبر رسیده است نایب الحکومه گله دار با حسین خان سرکرده بهارلو با سرباز و توپ که رفته بودند به جم ، مقصرینی که با احمدخان گله داری متحد شده بودند گرفته اند و غارت کرده اند بعضی دهات جم را» (مأموران انگلیس ، ١٣٨٣: ٢٠٢) که «به علت پناه دادن احمدخان گله داری بوده » (همان : ٢٠٥)."