Abstract:
تناسخ در میان فیلسوفان مسلمان پایگاه مستحکمی نداشـته و پیـروان ایـن اندیـشه همواره جزء کمترین بوده اند. در این میان رویکرد دو فیلسوف و اندیشمند ایرانی بیش از همه مورد توجه قرار گرفته است ؛ یکی پایه گذار حکمت اشراق و دیگری پزشک و فیلسوف ری . نقش زکریای رازی به عنـوان نماینـده و یکـی از طلایـه داران انگارٔه تناسخ در اندیشه اسلامی جلوه کرده است و اهمیت جایگاه سـهروردی از جهت برداشت های گونـاگون از سـخنان او و در نتیجـه نـسبت هـای مختلـف بـه اوست . نتیجه بازنگری به آثار این دو اندیشمند و مقایسه میان آن ها، تایید انتـساب تناسخ به رازی و تاکید بر عدم پـذیرش آن توسـط شـیخ اشـراق اسـت . رازی بـر اساس مبانی فلسفه خویش ، برای نفوس حیوانی تناسخ صعودی و نیز بـرای نفـس
Machine summary:
"شمس الدین محمد شهرزوری ، نخستین شارح حکمة الاشـراق، در شـرح ایـن فـصل مدعی می شود که سهروردی همچون هر حکیم متألهی سرنوشت نفوس شـقاوت منـدان را به انتقال به بدن های حیوانی می داند (مـسخ )، بـه گونـه ای کـه انتقـال بعـدی از بـدن حیوان به حیوانی دیگر را نیز روا (تناسخ متشابه از حیوان بـه حیـوان )، امـا نقـل بـه گیـاه (فسخ ) و جماد (رسـخ ) را محـال مـی شـمرد.
اما سخن بحث برانگیز او پیرامون حق یا باطـل بـودن تناسـخ چیـست ؟ نخـست بایـد دانست که مقصود او تنها تناسخ نزولی است که در دو فصل پیش موافقـت مـشرقیین و مخالفت مشاییان را نسبت به آن تبیین کرده بود؛ چنان که شـهرزوری هـم تنهـا مـسخ و انتقال نزولی را به سهروردی نسبت داد؛ دوم آنکه همان گونه که در آنجا داوری ننمود، اینجا نیز مسئله را به حال خود رها کـرد.
دوم آنکه اگرچه مشاییان خود به روشنی بیان می دارند که این اجرام به عنوان بدن برای نفوس نبوده ، همچنان کـه ایـن نفوس هم مدبر آن ها نیستند، بنابراین برایند تناسخ پیش نمیآید، امـا بـا توجـه بـه اینکـه عالم مثال را باور نداشته و در نتیجه به تجرد مثالی اجرام آسمانی هـم اعتقـادی ندارنـد، می توان تعلق برخی نفوس به اجرام فلکی به عنوان موضوع تخیلـشان را نـوعی تناسـخ و باقی ماندن در عالم دنیا دانست ؛ چنان که ملاصدرا ضمن استناد پـذیرش ایـن تعلـق بـه ابن سینا، آن را جزو اقسام تناسخ محال ذکر می نمایـد (صـدرالدین شـیرازی ، ١٩٨١: ۴."