Abstract:
<p dir="RTL">جراحی پلاستیک از جمله شاخه‌های نوظهور در حیطه پزشکی بوده که به‌دنبال پیشرفت علم جراحی و تواجه با استقبال عامه، خاصه در قرن اخیر، رشد فزاینده‌ای داشته است. نظر به ویژگی‌های خاص این قسم از عملیات پزشکی، چالش‌هایی اخلاقی و حقوقی، پیرامون مبنای تجویز انجام جراحی‌های پلاستیک در نظام‌‌های مختلف مطرح گردیده است.در حقوق ایران، عنایت ویژه قانونگذار در بند 2 ماده 59 قانون مجازات اسلامی به ضرورت شرعی به عنوان یک معیار حقوقی، اهمیت توجه به اباحه این قسم عملیات زیباسازی از منظر فقها را نمایان می‌سازد. به‌طور کلی عملیات جراحی پلاستیک را در سه دسته می‌توان جای داد: ابتدا جراحی ترمیمی کارکردی که برای رفع نقص عملکرد عضو مربوطه صورت پذیرفته و واجد ضرورت حیاتی است. دوم، جراحی ترمیمی شکلی که صرفا جهت اصلاح و زیباسازی عضوی از بدن که صورتی غیرطبیعی دارد، صورت پذیرفته و دارای یک ضرورت عینی است و دست آخر جراحی زیبایی محض که در آن فردی طبیعی جهت ارتقای زیبایی، تن خویش به تیغ جراحان می‌سپارد و بعضا می‌تواند ضرورتی غیرعینی(روحی ـ روانی) داشته باشد. پزشک ضمن رعایت پاره‌ای از محظورات خاص شرعی، مکلف به تشخیص هر قسم از ضرورات مذکور و موازنه آن‌ها در ترازوی منافع و مضار جراحی، جهت توجیه عقلانی انجام آن می‌باشد.</p> <p dir="RTL"></p>
Machine summary:
"ک الحسینی ، ٢٠٠٨، ٦٢-٥٣ و حسام الدین الأحمد، ٢٠١١، ص٣٢-٢٦) اما آیا این دلایل که به نوعی انجام جراحی و پذیرش مخاطرات ناشی از آن را توجیه می سازند، می توانند در حیطه جراحی پلاستیک نیز مورد استناد قرار گیرند یا این که بایستی به دنبال دلایلی دیگر جهت توجیه اعمال این قسم اعمال بود؟ ٢ـ نقد دلایل در جراحی های زیبایی و ترمیمی پیش از بیان موارد و نقد آنها باید متذکر شد که چالش اصلی حقوق در ارتباط با جراحی های زیبایی محض مطرح گردیده و در مورد تجویز جراحی هایی که واجد وصف ترمیمی هستند،تقریبا تمامی نظام های حقوقی دارای اتفاق نظر می باشند؛ هر چند در ارتباط با محدوده انجام جراحی ترمیمی (با توجه به انتخابی بودن آن ) بالاخص در مواردی که عمل جراحی توأم با مخاطراتی است چالش هایی وجود دارد.
(اکبری ، ٨٥-١٣٨٤، ص٦٤) در تشخیص این که جراحی زیبایی تا چه میزان می تواند برای فرد مفید باشد، مسایل مختلفی چون نوع جراحی ، سن ، جنس ، انگیزه و ویژگی های رفتاری و شخصیتی وی و سایر اوضاع و احوال دیگر موثر می باشند؛ لذا از آنجایی که منافع حاصل از جراحی زیبایی اغلب در حوزه روانشناسی مورد ارزیابی قرار می گیرند و در نتیجه قابل سنجش و اندازه گیری نیستند، این معضل در حوزه اخلاق پزشکی ظاهر شده است که با توجه به نسبی بودن ضرورت جراحی زیبایی در افراد مختلف و ریسک خاص هر جراحی چگونه می بایست میان این دو عامل تعادل برقرار کرد (٥٢-٢٣٧ ,٢٠٠٠ ,Meningaud&Etal) و پزشک را مکلف به تبعیت از معیارهای خاصی جهت به کارگیری نمود؟ تردیدهای فوق باعث می شود که حداقل مشاوره با روانشناس و مطالعه پرونده بالینی هر بیمار و تشکیل جلسات توجیهی اموری ضروری جهت احراز ضرورت انجام عمل جراحی پلاستیک و صحت رضایت آگاهانه باشند."