Abstract:
چکیده جرالد هاوتینگ، از شاگردان ونزبرو، در کتاب بتپرستی و ظهور اسلام، محیط ظهور اسلام و قرآن را بررسی کرده و معتقد است تثبیت و تدوین قرآن را نمیتوان به دو شهر مکه و مدینه و نیز دوران حیات پیامبر (ص) محدود کرد؛ زیرا در شکلگیری سنت دینیای بزرگ مانند اسلام نمیتوان صرفا بر نقش یک فرد و یک محدوده زمانی کوتاه تکیه کرد؛ بلکه ظهور چنین دینی نیازمند زمانی طولانی و منطقهای کاملا وسیع است. او در کتاب خود، درکنار عرضه شواهد و قراین مختلف، از روش تحلیل ادبی متن قرآن نیز برای اثبات دیدگاهش استفاده کرده است؛ بدین صورت که مشرکان و ویژگیهای این گروه را در قرآن بررسی کرده و کوشیده است نشان دهد آنها افرادی بتپرست بهمعنای واقعی کلمه نبودهاند. وی این گروه را یکتاپرستانی دانسته است که قرآن در گفتمانی جدلی، آنان را «مشرک» خطاب کرده است؛ بنابراین، مخاطبان قرآن را یکتاپرستانی دانسته است که ازقضا، در محیط زندگی پیامبر (ص) و بهویژه مکه، حضوری چندان درخور توجه نداشتند. جرالد در مقدمه کتابش گفته است این نظر را که قرآن به بتپرستان واقعی حمله کرده است، تنها میتوان در تفسیرهای روایی از این کتاب آسمانی یافت و از آیات قرآن، چنین مطلبی برداشت نمیشود. او معتقد است این فهم روایی که اسلام را نتیجه مجادله با بتپرستان حجاز میداند، اسلام را از کل سنت یکتاپرستی جدا میکند؛ زیرا همه ادیان مبتنیبر یکتاپرستی، دراثر مجادله با دیگر گروههای یکتاپرست شکل گرفته و سپس تکامل یافتهاند. در این مقاله، دیدگاه هاوتینگ در این کتاب را بیان و نقد کردهایم. واژههای کلیدی: چندخداپرستی، مشرکان، بتپرستی، رویکرد سنتی، رویکرد شکاکانه، گفتمان جدلی. جرالد هاوتینگ ، از شاگردان ونزبرو، در کتاب بـت پرسـتی و ظهـور اسلام ، محیط ظهور اسـلام و قـرآن را بررسـی کـرده و معتقـد اسـت تثبیت و تدوین قرآن را نمیتوان به دو شهر مکه و مدینه و نیز دوران حیات پیامبر (ص ) محدود کرد؛ زیرا در شکل گیری سـنت دینـیای بزرگ مانند اسلام نمیتوان صرفا بر نقش یک فرد و یـک محـدودة زمانی کوتاه تکیه کرد؛ بلکه ظهور چنین دینی نیازمند زمانی طولانی و منطقـه ای کـاملا وسـیع اسـت . او در کتـاب خـود، درکنـار عرضـۀ شواهد و قراین مختلف ، از روش تحلیـل ادبـی مـتن قـرآن نیـز بـرای اثبات دیدگاهش استفاده کرده است ؛ بدین صـورت کـه مشـرکان و ویژگیهای این گـروه را در قـرآن بررسـی کـرده و کوشـیده اسـت نشان دهد آن ها افرادی بت پرست به معنای واقعی کلمه نبوده انـد. وی این گروه را یکتاپرستانی دانسته است که قرآن در گفتمـانی جـدلی، آنان را «مشرک» خطـاب کـرده اسـت ؛ بنـابراین ، مخاطبـان قـرآن را یکتاپرستانی دانسته است که ازقضا، در محیط زندگی پیـامبر (ص ) و به ویژه مکه ، حضوری چندان درخور توجه نداشتند. جرالد در مقدمۀ کتابش گفته است این نظر را که قرآن بـه بـت پرسـتان واقعـی حملـه کرده است ، تنها میتوان در تفسیرهای روایی از این کتـاب آسـمانی یافت و از آیات قرآن ، چنـین مطلبـی برداشـت نمـیشـود. او معتقـد است این فهم روایی که اسلام را نتیجۀ مجادله با بـت پرسـتان حجـاز میداند، اسلام را از کل سنت یکتاپرسـتی جـدا مـیکنـد؛ زیـرا همـۀ ادیان مبتنیبر یکتاپرستی، دراثر مجادله با دیگر گروه های یکتاپرست شکل گرفته و سپس تکامل یافته اند. در این مقاله ، دیدگاه هاوتینـگ در این کتاب را بیان و نقد کرده ایم .
Machine summary:
"هاوتینگ در فصل سوم کتابش ، درپی اثبات این مطلب بوده است که اتهام بـه شـرک و بت پرستی، همواره درمیان گروه های مختلـف یکتـاپرسـت وجـود داشـته اسـت و مسـئله ای غیرمعمول نیست و قرآن نیز به طرزی مشابه ، مخالفان خود را به شـرک و کفـر مـتهم کـرده است ؛ بنابراین نمیتوان این دو اصطلاح و به ویژه «شرک» را پرستش بت ها به معنـای واقعـی کلمه دانست ؛ درحالی که در روایات تفسیری، برای اینکـه قـرآن ، مربـوط بـه دوران پیـامبر (ص ) نشان داده شود، مشرکان قرآن را اعراب بت پرست در دوران جاهلیت تفسیر کرده اند (همان : ٦٧).
بنابراین ، با توجه به مطالب یادشده ، دو نکته را درمییابیم : نخست ، آنکه در تفسـیرهـای اسلامی، شرک کاملا معادل بت پرستی دانسته نشده ؛ بلکه بت پرستی، یکـی از مصـداق هـای شرک قلمداد شده است ؛ دوم ، آنکه براساس تعریف هـای بیـان شـده دربـارة آیـین وثنیـت ، بت پرستان ، در بیشتر موارد، بـه خـدا، فرشـتگان ، شـفاعت و حتـی معـاد اعتقـاد داشـتند؛ امـا درعین حال ، بت های سنگی یا چوبی را میپرستیدند و آن ها را تنها نمادی از خـدایان خـود میدانستند و به ندرت پیش میآمد که معبودی را بپرسـتند و بتـی بـرای آن درنظـر نگیرنـد؛ بنابراین میتوان گفت اقوامی که در قرآن ، مشرک خوانده شده و پرستندة مـاه ، خورشـید و ستارگان معرفی شده اند، در بیشتر مـوارد، بـت پرسـت هـم بـوده انـد و ایـن مسـئله در آیـات مربوط به قوم حضرت ابـراهیم (ع )، کـاملا نمایـان اسـت (ر."