Abstract:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه تنظیم شناختی هیجان و شیوههای مقابله با تعارض با فرایند و محتوای خانواده بود. جامعه آماری، دانشآموزان شهر شیراز بودند که به روش خوشهای چندمرحلهای نمونهای مشتمل بر 400 نوجوان 15 تا 17 ساله در این پژوهش مشارکت نمودند. دادهها با استفاده از چهار پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) شیوههای مقابله با تعارض (ROCI-II) فرایند خانواده (SFPS) و محتوای خانواده (SFCS) گردآوری شد و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات روشهای آماری تحلیل رگرسیون گام به گام و تحلیل مسیر به کار رفت. نتایج پژوهش نشان داد که 12% واریانس شیوه مقابله با تعارض همراهانه از طریق ترکیب خطی تصمیمگیری و حل مساله و تمرکز مجدد مثبت،11% واریانس شیوه مقابله با تعارض مهربانانه از طریق ترکیب خطی انسجام و احترام متقابل و ارزیابی مثبت،23% واریانس شیوه مقابله با تعارض اجتنابی از طریق ترکیب خطی مهارت مقابله و سرزنش خود و 31% واریانس شیوه مقابله با تعارض سلطهگرانه از طریق ترکیب خطی مهارت ارتباطی و فاجعهآمیز کردن تعیین میشود.
This research was conducted to study the relationship between cognitive emotion regulation and conflict resolution styles with the family process and content. For this purpose, 400 adolescents aged 15 to 17 years old were selected by multi-stage cluster random sampling. Data was gathered using cognitive emotion regulation questionnaire (CERQ), coping strategies conflict (ROCI-II) and Family process (SFPS) and family content (SFCS).
Data were analyzed by multiple regression (stepwise) and path analysis.
The results showed that 12% of the variance of obliging was accounted by linear combination of decision-making and problem-solving and positive refocusing, 11% of the variance with of integrating was accounted by linear combination of cohesion and mutual respect and a positive evaluation staffs, 23% of the variance with of dominating was accounted by linear combination of avoidant coping skills and self-blame.
31% of the variance with of avoiding was accounted by linear combination of communication skills and determination to be disastrous
Machine summary:
"1- Rahim 2- Sekiguchi 3- Dumlao 4- Botta 5- Conrad 6- Boumrind 7- Bigner 8- Peterson روش جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دبیرستانی شهر شیراز بود که در سال تحصیلی ۹۱‐۹۰ مشغول به تحصیل بودند از این تعداد، نمونه ای شامل ۴۰۰ دانش آموز (۲۴۰ دختر و ۱۶۰ پسر) به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند؛ با حضور در مدارس و هماهنگی با مدیر و معلمان ، پرسشنامه های فرآیند و محتوای خانواده ، شیوه های مقابله با تعارض و تنظیم شناختی هیجان در اختیار هر یک از دانش آموزان قرار داده شد.
هر یک از این خرده مقیاس ها بدین ترتیب تعریف شده اند؛ پذیرش : داشتن افکاری از تسلیم در مقابل چیزی که تجربه می شود، تمرکز مجدد بر طرح و نقشه : داشتن افکار خوشایند درباره اینکه چه کاری انجام شود و چگونه از تجربیات قبلی استفاده شود؛ تمرکز مجدد مثبت و ارزیابی مجدد مثبت : داشتن افکاری با این هدف که به حوادث منفی زندگی در قالب رشد شخصیتی معنای مثبت می دهد؛ تحت نظر قرار دادن : داشتن افکاری که به صورت نسبی حوادث منفی را در مقایسه با دیگر حوادث قرار می دهد: سرزنش خود: داشتن افکار که فرد خود را به خاطر چیزی که تجربه کرده است متهم می کند؛ نشخوار فکری : داشتن افکاری درباره احساسات و افکاری که با حوادث منفی زنـدگی تداعی مـی شود، سـرزنش 1- Cognitive Emotion Regulation Questionnaire 2- German & Linden دیگران : داشتن افکاری که فرد در آن ، دیگران را برای چیزی که تجربه کرده است متهم می کند و فاجعه آمیز کردن : داشتن افکاری که بیشتر بر جنبه منفی تجارب تأکید می کند."