Abstract:
در دهه نخست هزاره سوم ، در نظام امنیت بین الملل بحران هایی به وقوع پیوست که موجد تغییراتی شگرف در مولفه های پیشین امنیتی در جهان شد، به نظر میرسد منشور که پس از تاسیس سازمان ملل متحد عهده دار مدیریت بحران های امنیتی جهان بود، در مواجهه با این بحران ها، ناکارامد و در حالتی از بهت و بلاتکلیفی به سر میبرد. به دلیل خواست و تمایل قدرت برتر در نظام بین الملل ، تروریسم از نوع بین المللی و دفاع در برابر آن ، تحت عنوان دفاع پیشدستانه به عنوان مهم ترین این بحران ها برجسته شد. استمرار دفاع پیشدستانه با تعقیب سیاست قتل هدفمند اعضا و رهبران گروه های تروریستی با استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی، همچنان منشور را نادیده میانگاشت که حوادث و اقدامات بعدی برخی کشورها باعث تسری این نادیده انگاری منشور به سایر کشورها نیز شد. بررسی این پژوهش نیز نشان از آن دارد که متن فعلی منشور توان مدیریت و قاعده مندکردن بسیاری از بحران های نوین امنیتی را دارا نیست . این چالش به میزانی عمیق است که برخی از جناح های افراطی در غرب را معتقد ساخته که منشور عملا معاهده ای مرده و مربوط به دوران کهن است . جناح های افراطی غرب تمایل به آن دارند تا با حذف محذورات منبعث از منشور، نیازهای امنیتی خویش را با تکیه بر قدرت سخت حل وفصل کنند. در فقدان هرگونه واکنشی از سوی جامعه جهانی، این امر به رویه ای تبدیل خواهد شد که موجب بروز تهدیداتی جدی در نظام امنیت بین المللی خواهد گشت .
Machine summary:
"ابتـدا دولت های غربی نسبت به درخواست مجمع ایراد وارد کرده و عنوان داشتند که مسئله فلسطین در دستور کار شورای امنیت قرار دارد و بر اساس اصل ١٢، مجمـع عمـومی نمـیتوانـد در ایـن خصوص قطعنامه صادر و آن را به بحث گذارد؛ اما دیوان به صراحت به این ایراد پاسـخ داده و بـا اشاره به عملکرد مجمع عمومی در طول چند دهه پیش از آن اعلام داشت کـه اصـل ١٢ عمـلا هیچ گاه به اجرا گذارده نشده (شایان ذکر است در قضایای کنگو، بوسنی، سومالی و ...
با وجود نقض مکرر منشور، مشاهده میشود که رویه دولت ها، مؤید چـارچوب منشور بوده و حتی دولت های متخلف نیز ولو با استدلال های بیبنیان ، اصول مختلـف منشـور و رویه های پذیرفته شده آن را مورد استناد قرار داده و خود را تابع آن اعلام داشته ، امـا سـعی بـه «تفسیر به رأی » در اصول آن را دارند؛ بنابراین ، در دنیایی که هیچ قانون جهانی مـورد پـذیرش تمامی دولت ها وجود نداشته و کشورها صرفا بر اساس منافع خود حرکت میکنند، منشور ملـل متحد تنها بنیان مشترک مورد توافق کشـورها بـرای تعامـل دولـت هـا و حـل وفصـل معضـلات بین المللی است .
در مقام مقایسه و انتخاب میان نظام امنیـت جمعـی موجـود در منشـور از یک سو و اراده فردی یکی از قدرت های بزرگ از سوی دیگر، اصولا برای سلامت و صحت نسـبی تصمیمات و پرهیز از خطر استبداد باید اولی را بر دومی ترجیح داد، اما به نظر میرسد آنچه بـه عدم کفایت و کارایی منشور بـرای مواجهـه بـا تهدیـدات بـین المللـی دامـن مـیزنـد، عملکـرد قدرت هایی است که کارنامه قابل قبولی چه در خصوص اشاعه سـلاح هـای کشـتارجمعی میـان خود و متحدان خویش در زمینه حمایت یا بسترسازی برای ظهور تروریسم و خشونت گرایی در مناطق مختلف جهان از خود به جای نگذارده اند."