Abstract:
افسانة مشهور مرگ یزدگرد یکم (399-420 م) آشکارا ساخته و پرداختۀ بزرگان و موبدان زردشتی دورۀ ساسانیان بود که با ترجمة خداینامه و با کمک تاریخنویسان عرب و ایرانی روزگار اسلامی بر آن آگاهی یافتند. طبق اجزای داستان مزبور مردم مرگ یزدگرد را خواست خداوند و اسب را فرشتة خداوند برای کشتن یزدگرد و برای رهانیدن آنها از بیدادگریهای وی دانستند. پرسش این است که چرا در دورۀ ساسانیان چنین داستانی دربارۀ مرگ یزدگرد یکم ساخته شده و کارکرد آن چه بوده است؟ تاکنون پژوهندگان تاریخ ساسانیان ناخشنودی موبدان و بزرگان زردشتی از سیاستهای بردباری دینی یزدگرد یکم با مسیحیان و یهودیان را سبب قتل و برساختن داستان مرگ او دانستهاند. در این پژوهش نشان خواهیم داد که یزدگرد یکم بر اثر بیماری مرده است و سپس بزرگان و موبدان کینهجو، در کوشش برای نابودی یاد یزدگرد، مرگ او را در چهارچوب افسانه و همچون پادافرهی ایزدی و شایستۀ پادشاهی بزهگر بازگو کردهاند.
Machine summary:
گزارشهای مسیحیان در کارنامههای شهدای مسیحی، که البته بسیار غرضورزانه نوشته شدهاند و دیدگاه خشمآلودی به ساسانیان دارند (کریستنسن، 1374: 420-423؛ آسموسن، 1377: 380-384)، آشکارا گواهاند که با وجود همۀ گستاخیهای بزرگ مذهبی پارهای از مسیحیان و توهینهای پیاپی آنها به آموزههای زردشت آن هم پیش چشم خود فرمانروای ایران و خاموش کردن آتشهای مقدس زردشتیان و البته گهگاه گستاخیهایی در برابر فرمانهای یزدگرد، او همیشه بردباری شگفتانگیزی نشان میداده است و ایرانیان پیش از اینکه چنین گناهکارانی را به دست مرگ سپارند، از آنها میخواستند با پوزش از کردههای خود و دوباره ساختن آنچه نابود کردهاند راه بازگشت به زندگی را برای خود باز گذارند.
از این رو، گزارشهایی که ویژگیهای یزدگرد و بازنمایی چهرۀ او را از دیدگاه خداینامه بازتاب میدهند از این فرمانروای ایرانی با واژگانی چون «دفر/ دبر»، «فظ»، «فریبنده»، «الخشن» (درشت/ خشن)، «درشت»، «الاثیم» (بزهگر) و «مجرم» سخن میگویند و یزدگرد چهرۀ پادشاهی ستمگر و بداندیش به خود میگیرد و همۀ کردهها و سیاستهای او زشت و نکوهیده خوانده میشود (طبری، 1352: 2/ 613؛ دینوری، 1381: 78؛ بیرونی، 1363: 164؛ خوارزمی، 1347: 102؛ اصفهانی، 1346: 11، 23، 52؛ مقدسی، 1349: 3/ 140-141؛ گردیزی، 1347: 26؛ مسعودی، 1382: 1/ 255؛ مسعودی، 1365: 94؛ بلعمی، 1385: 640-641؛ ثعالبی مرغنی، 1372: 311؛ فردوسی، 1386: 6/ 361-363؛ ابن بلخی، 1374: 200؛ جلیلیان، 1388: 33، 39).
اکنون شاید همة پژوهندگان همداستاناند که این بزرگان ایرانی و بهویژه موبدان زردشتی بودهاند که یزدگرد را برای بردباری و خوشرفتاری با مسیحیان و یهودیان شاه بزهگر/ الأثیم خواندهاند (دوشنگیمن، 1377: 318؛ آسموسن، 1377: 385؛ بویس، 1381: 151؛ فرای، 1373: 242؛ شیپمان، 1384: 45؛ یارشاطر، 1373: 55؛ زرینکوب، 1373: 1/ 455؛ شاپور شهبازی، 1389: 423؛ دریایی، 1383: 37).