Abstract:
هدف از این پژوهش, بررسی چگونگی حفظ نظم و ثبات جامعه از طریق کنترل اجتماعی میباشد و
به همین منظور انواع نظم و همچنین عوامل و مولفههای اختلال اجتماعی موردبررسی قرار میگیرند. در
یک تقسیمبندی انواع نظم شامل نظم ایستا؛ نظم در حال زوال و نظم پویا میباشند. نظم و تغییر دوروی
یک سکهاند؛ نه هر نظمی ضرورتا مطلوب وانة هراتغییریانامطلوب است. نظم مطلوب قدرت تبدیل
انرژی آزاد و عناصر تغییردهنده را به انرژی مهارشده و عناصر کنترلشده دارد و به عبارتی تغییر سازنده و
تکاملی است نه نظم متصلب و غیرقابل تغییر که این همان توسعه اجتماعی است. عوامل اختلال و
بینظمی اجتماعی شامل اختلال اخّتلال؛رابطهای و اختلال توزیعی میباشد.
هنجارهای اجتماعی مهمترین عامل تعاسلها و پیوند اجتماعی میباشد و اختلال و نابسامانی در
هنجارهای جامعه یکی از اساسیترین مولفههای بینظمی اجتماعی قلمداد میشود. رابطه اجتماعی» رکن
اصلی (ما» و اجتماع است و بدون رابطه اجتماعی وجود «ما» ها و اجتماع و جامعه غیرقابلتصور است و
منظور از اختلال رابطهای پایینبودن میزان چگالی» قرینگی و تعدد و شدت روابط اجتماعی است. منظور از
اختلال» نماد نارسایی در نمادها و سمبولیسم اظهاری و شناختی مشترک در سطح جامعه مانند: زبان» پرچم»
قهرمانانه ضربالمثلها و... است. یکی از نیازهای اساسی نظم جامعه وحدت نمادی است. نظام فرصت یا
توزیع منابع ارزشمند یکی از پایههای ساخت اجتماعی است و اگر این نظام متناسب و متوازن نباشد به
نابرابری اجتماعی و به دنبال آّن به بینظمی اجتماعی منجر میشود.
The aim of current research is examining the quality of maintaining order and stability of society through social control. For this purpose، various types of orders and elements or factors of social disorders are studied. In a categorization، the different types of orders are stationary، annihilating and dynamic orders and change is both sides of same coin. Necessarily، neither any order is desirable nor any change is undesirable. Desirable order has potential to change free energy and changing elements into controlled energy and elements. In other words، change is constructive and evolutionary and nor unchangeable and solided order، this is social development.The elements of social disorder and disruption include: norm; symbolic; relation and distributive disorders. The social norms are most significant factors of social ties and interactions. And disorder in the norms of society is considered as one of the most significant elements of social disorder.Social relations is the main pillar of “we” and community. Without social relations، the existence of “we” and community and subsequently society is unimaginable. The purpose of relation disruption is lowing of density، symmetry and multiplicity as well as the intensity of social relations.The purpose of symbolic disorder is inefficiency in symbols and common understanding and statement symbolism at the level of society such as language، flag، champions، proverbs، etc. One of the basic requirements for order of society is symbolic unity.The system of opportunity or distribution of valuable sources is one of the pillars of society construction. And if such system lacks of balance or proportionality then social inequality and subsequently، social disorder would happen
Machine summary:
(ورسلي٨:١٣٨٧) در اين جايگاه دورکيم ريشه پديده هاي اجتماعي را در محيط اجتمـاعي مـيجويـد نـه در نهـاد انسـان استدلال هايي از نوع هابز که معتقد است قرارداد اساس نظم اجتماعي است طرد نمـوده و معتقـد اسـت کـه قرارداد نميتواند به عنوان اساس سازمان اجتماعي و نظم در نظر گرفته شود زيـرا قـرارداد وقتـي مـيتوانـد وجود داشته باشد که قبل از آن جامعه سازمان يافته اي وجود داشته باشد،جامعه اي کـه مبتنـي بـر يـک سـري اصول و قواعد اخلاقي است .
درواقع ، بجاي بحث از نظم اجتماعي و تبيين آن به شيوه هاي علمي رايج ، مکانيزم هـاي تحـول و تغيير و نيز مشکلات اساسي نظريه اثبات گرايـي و کـارکردگرايي در تبيـين نظـم اجتمـاعي را موردبحـث و بررسي قرار داده اند.
انواع نظم و ثبات ١- نظم ايستا: جامعه داراي نظمي خشک و منقلب است و در مقابل تغيير مقـاوم و پايـدار اسـت و در صورت وجود زمينه هاي تغيير خود را حفظ و بازتوليد ميکند و چنين جامعه اي اجازه رشـد و نمـو عناصـر تغييردهنده را نميدهند(حاشيه جنوبي خليج فارس ) ٢- نظم در حال زوال : در اين جامعه انواع اختلال هـاي نمـادي، هنجـاري رابطـه اي و تـوزيعي وجـود دارند.
فرآيند تفکيک اجتماعي، تخصصي شدن گروه بندي را به وجـود مـيآورد و گـروه هـاي مختلف خرده فرهنگ هاي مختلف و اين تکثر اختلال نمادي را به وجود ميآورد مگر اينکه جامعـه آگاهانـه به همان نسبت بتواند انسجام اجتماعي توليد کنـد.
ضعف در روابط سياسـي گفتمـان سياسـي و تعـاملات سياسي بين مردم و گروه ها و دولت موجب بينظمي اجتماعي ميشود و اگـر پايـه هـر نظـم اجتمـاعي در جوامع مدرن عاطفه است .