Abstract:
نقضهای گتیه به تعریف «باور صادق موجه»، معرفتشناسان را بر آن داشت تا درصدد ارائه تعریفی جامع و مانع برآیند. در رویکرد نوین معرفتشناسی فضیلتمحور، ادعا میشود که تنها اگر در فرآیند معرفت از فضایل عقلانی و معرفتی مدد گرفته شود، عامل معرفتی به حقیقت دست مییابد و معرفت یعنی: «باور برآمده از فعالیت فضایل عقلانی». این رویکرد نوپا و سرایت دادن نظریه فضیلت به ساحت معرفتشناسی، با چالشهای فراوانی روبروست؛ برخی از این اشکالات مربوط به اصل بهکارگیری فضایل است که از آن جمله میتوان به ابهام در کم و کیف فضایل عقلانی، عدم ارائه راهکار برای حالت تعارض این فضایل، دلایل ناکافی در تفکیک فضایل عقلانی از فضایل اخلاقی و ابهام در کارکرد معرفتی قوه حکمت عملی اشاره نمود. از سوی دیگر، این ادعا که بهکارگیری فضایل عقلانی متناسب با هر موقعیت معرفتی، چراغ هدایت به صدق است، هم به صورت ادعای اجمالی و هم به صورت ادعای انحصاری محل مناقشه است. گذشته از محاسن این نظریه، دلایل نقضی و حلی حاکی از آن است که بسندهانگاری در کارکرد فضایل عقلانی برای نیل به صدق باورها ناصواب است. این مقاله با گزارش مختصری از این رهیافت به تقریر زگزبسکی، این ادعا را که کارکرد فضایل عقلانی برای کسب معرفت، لازم و کافی باشند، به چالش میکشد.
Machine summary:
بنابراین ، شرط اینکه عامل معرفتی به صورت روشـمند و بـا اسـتحقاق سـتایش معرفتـی بـه باوری دست یابد، و علی القاعده به صدق برسد، مشی بر اساس فضایل معرفتـی اسـت ؛ و از آنجـا که فرد در هر فرآیند معرفتی ، تماسی شناختی با واقعیت دارد، باید به لحاظ معرفتـی فرهیختـه و پرهیزکار باشد تا بتواند آن حقیقت را به درستی در خود بازتاب دهد و کدورت صفحه وجودی عقل و شیوه های فاسد و نادرست ، او را به بیراهه می بـرد؛ همـان طور کـه دوری از فضـایل اخلاقـی و تهی بودن از آنها، مایه مذمت و نکوهش است و فرد بدون کسب این فضایل ، به غایت مقصود در اخلاق و ستایش اخلاقی بار نخواهد یافت (١٠٩-١٠٧ :١٩٩٩ ;١٦٧ ,١٤٩ :١٩٩٦ ,Zagzebski).
از سوی دیگر، چگونه فردی بدون داشتن اسـتعدادها و قـوای شـناختی می توانـد بـه کسـب معرفت نائل شود؟ به اعتقاد وی ، نظر زگزبسکی در بهترین حالت ، ترسیم کننده تصویر درسـتی از برخی ویژگی های شاخص شناخت انسانی است و حتی اگر این درست باشد، سخنی درباره فرآیند شناختی بشر است ، نه درباره شرایط معرفت (١٨٤-١٧٩ :٢٠٠٠ ,Greco)؛ در حالی که زگزبسکی کارکرد درست و مناسب قوای حسی و معرفتی را شرط لازم بـرای کسـب معرفـت می دانـد و در نگاه او، کسب فضایل عقلانی به معنایی که او می گوید (کیفیات اکتسابی برای باورسازی درست ) در گرو آن است که قوا و استعدادهای طبیعی ، ما را در مسیری مناسـب قـرار دهنـد و راهنمـایی کنند (٨٢ :١٩٩٦ ,Zagzebski).