Abstract:
ابوخدیجه سالم بن مکرم که به ابوسلمه نیز مکنی است، از جمله راویانی است که وثاقت او محل تضارب آرای رجالیان بوده است. وجود روایات فقهی مهمی که در صورت وثاقت سالم بن مکرم، به صحت متصف میشوند و نیز نامهای مشابهی که گاه خلط آنها با سالم بن مکرم، موجب تضعیف برخی اسناد و حتی تضعیف خود سالم شده، اهمیت بررسی بیشتر وضعیت رجالی این راوی را آشکار میسازد. این پژوهش، با توجه به دادههای رجالی و مداقه در سند احادیث و با در نظر داشتن نامهای مشابه، به این نتیجه رسیده است که در حل این تعارض، احتمال عدول شیخ از تضعیف، با توجه به قطعی نبودن رجوع وی به تعدیل، قابل تأمل است. با صرف نظر از تعارض درونی ادعا شده در اقوال شیخ، مقتضای «جمع» و نیز «ترجیح»، توثیق سالم است، اما صحیحتر آنست که بگوییم سالم ثقه است؛ زیرا تضعیف شیخ، ناشی از یکی دانستن سالم بن مکرم و سالم بن ابیسلمه است. در نتیجه، تضعیف شیخ دربارهی سالم بن مکرم قابل اخذ نیست و توثیق نجاشی، بدون معارض باقی میماند.
Machine summary:
بـا صـرف نظـر از تعـارض درونـی ادعـا شـده در اقـوال شـیخ ، مقتضـای «جمـع » و نیـز «ترجیح »، توثیق سالم است ، اما صحیح تر آنست که بگوییم سالم ثقه است ؛ زیرا تضعیف شیخ ، ناشـی از یکـی دانسـتن سـالم بـن مکـرم و سالم بن ابی سلمه است .
گرچه به نظر می رسد یکی از این نام ها تنها تصحیفی از نام سالم بن مکرم باشد، اما نام دیگری که گاه به اشتباه جایگزین نام سـالم بـن مکـرم شـده اسـت ، بـه فـردی ضعیف اختصاص دارد و تنها از روی طبقه ی حدیثی قابل شناسایی است .
ک : شیخ حسن ، بی تا، ص٢٠٧) در این حالت ، مطلق بودن تعدیل ، برای اینکه جمع با تقدیم قول جارح صورت گیرد، کفایت می کند و فرقی ندارد کـه جـارح دلیـل جـرح را ذکـر کـرده باشـد یـا نـه ؛ (نراقـی ، ١٤٢٢ق ، ص٢٥؛ میرزای قمی ، ١٣٧٨ق ، ج١، ص٤٧٥) چرا که به هر حال بازگشت تعدیل ، به عدم اطلاع از فسق مذکور یا غیر مذکور در بیان جارح است .
اما علاوه بر متأخر بودن علامه ی مجلسی که موجب عدم پذیرش توثیق او می شـود و نیز احتمال نظارت تعبیر مجلسی اول به صحت سند تا قبل از سالم که اظهار نظر وی دربـاره سالم بن أبی سلمة را منتفی می کند، مشکل دیگـری نیـز در ایـن اسـتدلال وجـود دارد و آن اینکه نام سالم در سند روایت مورد اشاره ی علامه مجلسی ، به سه شکل ثبت شده است : ١.