Abstract:
داستان های قرآن و نوع بیان آنها موجب شده است تا مستشرقان به مطالعه آنها روی بیاورند و به زعم خود آن را به لحاظ ادبی یا ساختاری دارای اشکال بدانند. عدم رعایت تسلسل زمانی، تکراری بودن قصه ها و حذف جزئیات داستان ها از جمله ایراداتی است که آنها عنوان کرده اند و آنجا که قرآن در بیان داستان های پیامبران ابتدا نکته برجسته قصه را به جهت هدف تربیتی خود بیان کرده است یا داستان پیامبر را به دلیل اقتضای زمان یا هدف هدایتی خود در سوره های مختلف به شکل های گوناگون و با عبارت های مختلف بیان کرده است یا برای رعایت اقتضای مخاطب و در راستای سیر تدریجی تربیتی خود جزئیات داستان را بیان نکرده است، سبب گشته تا مستشرقانی همچون وات و دیگران دست به قلم شده و در قالب مقالات و کتاب به ایراد اشکال روی بیاورند.
در این نوشتار با اشاره به نظریه های مستشرقان، دلیل این گونه قصه پردازی قرآن و متقن بودن آن بیان و به ایرادات پاسخ داده شده است.
Quranic stories and their method of presentation have prompted orientalists to study and purportedly find fault with them in terms of literature and structure. Some such criticisms include failure to observe chronological order، repetition of stories، and omission of details. In the stories of prophets، the Quran tells the highlights of the stories with specific instructional purposes. Furthermore، for various aims، stories of prophets have been told in numerous Quranic chapters in different manners. Considering the readership as well as the purpose of gradual instruction، the Quran does not provide all details of stories. Thus، various orientalists، including Watt، have called aspects of Quranic stories into question. The present paper examines the views of orientalists in this regard and provides reasons for this manner of story-telling in the Quran.
Machine summary:
عدم رعايت تسلسل زماني، تکراري بودن قصهها و حذف جزئيات داستانها از جمله ايراداتي است که آنها عنوان کردهاند و آنجا که قرآن در بيان داستانهاي پيامبران ابتدا نکته برجسته قصه را به جهت هدف تربيتي خود بيان کرده است يا داستان پيامبر را به دليل اقتضای زمان يا هدف هدايتي خود در سورههاي مختلف به شکلهاي گوناگون و با عبارتهاي مختلف بيان کرده است يا براي رعايت اقتضاي مخاطب و در راستاي سير تدريجي تربيتي خود جزئيات داستان را بيان نکرده است، سبب گشته تا مستشرقاني همچون وات و ديگران دست به قلم شده و در قالب مقالات و کتاب به ايراد اشکال روي بياورند.
همه آنچه که اشاره شد، از جمله جنبههاي اعجاز قرآن کريم است، ولي متأسفانه بسياري از مستشرقان که تاب اين همه نوآوري آيات قرآن در روش پرداختن به داستان را ندارند، شروع به خردهگيري و ايراد تراشي کرده و همين محاسن قرآن را به عنوان اشکالاتي بر قصّههاي قرآن مطرح ميسازند و اغلب به دنبال رسيدن به اين مقصودند که پس از طرح ايراداتي بر قصّههاي قرآن، الهی بودن آنها را مخدوش سازند.
Critique of Claude Gilliot’s View on Teachers of the Prophet of Islam 23 Majid Ma’aref 24 Somayyeh Khalili Ashtiyani 25 Abstract Criticisms and doubts about the Quran have existed from its revelation to the present day.