Abstract:
خداوند در آیاتی، از آفرینش انسان در بهترین شکل سخن گفته؛ اما در برخی آیات، همچون آیة 19 سورة معارج، گویا از نوعی کاستی در آفرینش وی از جمله صفت «هلوع» به معنای «حریص» خبر داده است. سرّ نسبت دادن این تعبیر به انسان چیست؟ آیا این ویژگی در سرشت انسان جای گرفته است؟ اگر چنین است، چگونه با آفرینش انسان در «احسن تقویم» و هدف آفرینش انسان (رسیدن به کمال قرب الهی) سازگار است؟ این مقاله به نقد و بررسی دیدگاه مفسران دربارة آیة 19 سورة معارج پرداخته و به این نتیجه دست یافته که وجود این وصف در انسان بهخودیخود رذیلت یا فضیلتی برای او نیست؛ بلکه این وصف با توجه به متعلق ارادی آن میتواند فضیلتساز یا فضیلتسوز باشد.
Machine summary:
"در روایات نیز هلوع در معانی ای مانند حرص، ضعف و عجله به کار رفته است؛ اما در آیة شریفه از میان کاربردهای این واژه در منابع لغوی و روایی، کاربرد اول (حرص) به ویژه با توجه به قرینة سیاق، نزدیک تر به نظر می رسد؛ زیرا آیة شریفه انسان هلوع را این گونه توصیف می کند که وقتی به او شری (امری ناخوشایند) می رسد و برای مثال نعمتی را از دست می دهد، شیون و زاری می کند و وقتی خیری به او می رسد، از خیر رساندن به دیگران منع می کند و این حالت تصویر روشنی از انسانی حریص بر دنیا به دست می دهد که طاقت از دست دادن منافع دنیوی را ندارد و چنان بر دنیا حریص است که اگر منفعتی به دست آورد آن را از دیگران منع می کند.
برخی آن را صفت ذاتی برخی اشخاص، و برخی آن را صفتی ناپسند در همة انسان ها دانسته اند که برای پیمودن مسیر کمال اختیاری لازم است؛ ولی هیچ یک از این پاسخ ها، پاسخ این پرسش اساسی نیست که سرانجام چرا خداوند صفتی مانند حرص و یا بخل را در وجود انسان قرار داده است که از نمودهای آن، ناشکیبایی و منع از خیر است؟ آیا این با حکمت الهی در آفرینش انسان به بهترین شکل (سجده:7) منافات ندارد؟ به نظر می رسد بهترین پاسخ را از لابه لای دیدگاه علامه طباطبایی می توان اصطیاد کرد؛ با این توضیح که صفاتی مانند حرص، طمع، ضعف و خوف به خودی خود نه رذیلت اند و نه فضیلت؛ آنچه این امور را به رذیلت یا فضیلت بدل می کند، متعلق اختیاری آنهاست."