Abstract:
در برداشت از آیه ٤١ سوره انفال برای وجوب تعلق خمس به «درآمدهای مختلف » اختلاف نظر وجود دارد. محور اصلی این اختلاف در تعیین معنایی است که از فعل «غنمتم » در این آیه مد نظر بوده است . مراجعه به لغت نامه ها، بررسی استعمال های واژگان هم ریشه با فعل «غنمتم » در قرآن ، همچنین استفاده از مبانی اصول زبان شناسی تاثیر چندانی در تعیین این که این واژه در آیه ٤١ سوره انفال در معنـای عام خود یعنی «هر گونه سود» یا در معنای اصطلاحی یعنی «غنایم جنگی» به کار رفته است ، ندارد. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در به کار گیری واژگان ، نزدیک ترین افق معنایی را با قرآن و معانی وحی داشته و هر دو مذهب - شیعه و اهل سنت - بر حجت بودن کلام آن حضرت اتفاق نظر دارند. اگر آن حضرت واژه ای را در مفهوم خاصی استعمال کند، قرینه ای است برای این که آن واژه در قرآن هم در همان مفهوم به کار رفته است ، مخصوصا اگر واژه ای که با مراجعه به کلام آن حضرت مفهوم شناسی میشود، در هر دو کاربرد – رسول خدا و قرآن کریم - در حکمی مشترک استعمال شده باشد. در این مقاله بر اساس این قاعده ، موضوع حکم خمس که در آیه ٤١ سوره انفال بیان شده است ، مورد بررسی قرار گرفته و با مراجعه به روایات نقل شده از رسول اکرم صلی الله علیه و آله در منابع اهل سنت ، مشخص شده است که مراد از فعل «غنمتم » در این آیه معنای عام آن ، یعنی «هر گونه سود» است و معنای اصطلاحی آن یعنی «غنایم جنگی» نیست .
Machine summary:
"در این مقاله بر اساس این قاعده ، موضوع حکم خمس که در آیه ٤١ سوره انفال بیان شده است ، مورد بررسی قرار گرفته و با مراجعه به روایات نقل شده از رسول اکرم صلی الله علیه و آله در منابع اهل سنت ، مشخص شده است که مراد از فعل «غنمتم » در این آیه معنای عام آن ، یعنی «هر گونه سود» است و معنای اصطلاحی آن یعنی «غنایم جنگی» نیست .
» روایت ششم : نامه به بنی معاویه بن جرول طائی آن حضرت صلی الله علیه و آله برای بنی معاویۀ بن جرول طـائی نوشـت : «بـرای کسـی از ایشان که مسلمان شده باشد و نماز برپای دارد و زکات بدهـد و خـدا را اطاعـت کنـد و از مغانم ، خمس خدا و سهم پیامبر را بپردازد و از مشرکان جـدا شـود و بـر مسـلمان بـودنش شهادت دهد، اوست که در امنیت است به امان خدا و رسول او، ایـن امنیـت تـا زمـانی کـه 64 تسلیم این شرط باشند، برای ایشان است .
بخاری، محمد، صحیح : الجامع المسند، ج ١، ص ٢٩ و ج ٤، ص ١٥٨٨ و ج ٦، صص ٢٦٥٢ و ٢٧٤٧؛ نسائی، احمد، سنن ، ج ٨، ص ٣٢٢؛ ابن حنبل ، احمد، مسند، ج ٢، ص ٧٨ و ج ٥، ص ٣٦٣؛ هیثمی، علی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج ١، صص ٢٨ و٣٠؛ الهاشمی، محمد، الطبقات الکبری، ج ١، صص ٢٤٨ و ٢٦٩ و ٢٧٠ و ٢٧١ و ٣٠٠؛ ابن هشام ، عبدالملک ، السیرة النبویۀ، ج ٤، صص ٢٥٨ و ٢٥٩؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان ، ج ١، ص ٨٥؛ نیسابوری، ابوعبـدالله الحـاکم محمـد، المسـتدرک علـی الصحیحین ، ج ١، ص ٣٩٥."