Abstract:
یکی از مباحث معرفت شناسی اخلاق، شناخت گرایی و ناشناخت گرایی اخلاقی است. اکثر محققین، تفسیری ناشناخت گرایانه از نظریه محقق اصفهانی، ارائه کرده اند. این مقاله در صدد است با تبیین اصطلاحات به کار رفته در این نظریه، شناخت گرایی اخلاقی را به اثبات برساند. محقق اصفهانی از یقینیات، بدیهیات و از مشهورات به معنای اخص، مشهورات غیرضروری را قصد می کند و جمله های اخلاقی را نظری می داند. ایشان معتقد است جمله های اخلاقی مانند «عدالت خوب است» و «ظلم بد است»، مفید تصدیق جازم هستند و از مظنونات نیستند و ایشان راه شناخت جمله های اخلاقی را معین می کند؛ بنابراین، در زمره شناخت گرایان قرار می گیرد.
One of the issues in moral epistemology is cognitivism and non-cognitivism. Most researchers interpret Isfahani’s thesis as a non-cognitivism. In this paper we aim to explain the terms in the thesis and vindicate moral cognitivism. Isfahani means by “the theoretical certainties” “self-evident” and by “generally accepted propositions in broad sense” “non-essential generally accepted propositions” and considers moral propositions as theoretical. He maintains that moral propositions such as “justice is good”، “oppression is bad” are decisive judgment and aren’t surmise. He tells us how to know and determine moral propositions; therefore he is cognitivist.
Machine summary:
نظريه محقق اصفهاني درباره معنای جملههای اخلاقی را با مثال ذيل بهتر ميتوان تبيين کرد؛ معناي جمله «بايد عدالت ورزيد»، در ديدگاه اين انديشمند، با جمله «عدالت خوب است» يکسان است (محقق اصفهاني، 1374: 2/31) و معناي آنها عبارت است از «رفتار عادلانه، استحقاق مدح ديگران را دارد»؛ ولي اين جمله از واقعيت خارجي خبر نميدهد، بلکه از اعتبارِ عقلايي حکایت ميکند که عقلا براي حفظ واقعيت خارجي ـحفظ نظام و بقاي نوع بشرـ حکمي را وضع کردهاند.
بنابراين، تأديبات صلاحيه به عنوان يکي از مشهورات، علاوه بر بناي عقلا که سبب شهرت آن است، ميتواند بر واقعيت خارجي که حفظ نظام و نوع بشر است نيز مبتني باشد، ولي زماني که تأدیبات صلاحیه قسمي از مشهورات باشند، به حيثِ واقعيتِ خارجي آنها توجهي نميشود؛ ازاينرو علماي منطق جمع مشهورات و يقينيات را از دو حيث محال نميدانند (رک: ابنسينا، 1413ق: 219-222 و مظفر، بيتا: 311-316) و محقق اصفهاني نيز آن را ممکن ميداند (محقق اصفهاني، 1374: 2/315).
دليل فوق مخدوش به نظر ميرسد؛ زيرا اولاً محقق اصفهاني از طرفي معتقد به اعتباري بودن مشهورات است و از طرف ديگر مشهورات را کاشف بناي عقلا ميداند؛ يعني علاوه بر اعتباري دانستن مشهورات، به کاشف بودن آنها نيز اذعان دارد و اين دو با يکديگر تنافي ندارد و حيثيت مشهور بودن تأديبات صلاحيه با حيثيت مبتني بودنِ شهرت بر واقعيت خارجي قابل جمع است يعني دو حيثيت است و از دو منظر به آن دو حيث نگريسته ميشود.