Abstract:
هر طالب و سالکی را که خواهش عشق در او برانگیخته شود، مراد و شیخ و انسان کاملی لازم است که طنین صدای الهی از نی وجودش برخیزد و سالک را تا رسیدن به مرحله فنا یاری کند، زیرا بیحضور آن انسان کامل طی این طریق، سرانجامی جز گمراهی نخواهد داشت. پس خضر راهشناسی باید که به راه و رسم منزلها آشنا باشد. مولانا در جستجوی آفتاب حقیقت، تجلی آن را در وجود شمسالدین تبریزی، مردی الهی از اهالی شهر تبریز یافت که پس از غیبت وی، تجلی او را در دل خویش مشاهده نمود. آن فراق و این وصال، آتشی در دل او برانگیخت که شمس تبریزی و شهر تبریز را به اساسیترین مفاهیم شعر مولانا بدل ساخت و شمس تبریزی و شهر مولدش، تبریز در یک سیری صعودی در ذهن و زبان مولانا تعالی مقام یافته و رمزی از آفتاب حقیقت و عالم غیب گردیدند. این مقاله سعی دارد تا با بررسی مقام شمس تبریزی در اندیشه و ضمیر مولانا، نشان دهد که مولانا به سبب عشقی که به پیر و مرشد خود، شمس الدین تبریزی داشت-پیری که اندک اندک برای وی رمزی از حضرت حق شد- تبریز را به عنوان شهری که محل برآمدن انسانهای کامل و عارفان واصل بود ستوده و به صفات نیک مورد خطاب قرار داده و آن را پیک پیامرسان دلتنگی هایش برای شمس تبریزی ساخته و سرانجام به عنوان محل طلوع آفتاب حق، رمزی از عالم غیب و لامکان شمرده است.
این مقاله به شیوه تحلیلی-توصیفی بوده و از طریق مطالعه منابع موجود و تحلیل و بررسی اطلاعات انجام یافته است.
Machine summary:
"این مقاله سعی دارد تا با بررسی مقام شمس تبریزی در اندیشه و ضمیر مولانا، نشان دهد که مولانا به سبب عشقی که به پیر و مرشد خود، شمسالدین تبریزی داشت-پیری که اندک اندک برای وی رمزی از حضرت حق شد- تبریز را به عنوان شهری که محل برآمدن انسانهای کامل و عارفان واصل بود ستوده و به صفات نیک مورد خطاب قرار داده و آن را پیک پیامرسان دلتنگیهایش برای شمس تبریزی ساخته و سرانجام به عنوان محل طلوع آفتاب حق، رمزی از عالم غیب و لامکان شمرده است.
1. صفات تبریز تبریز شهر مولد شمسالدین، در زبان مولانا به صفاتی تعبیر میشود که از میان آنها میتوان به مواردی چند اشاره کرد: 1-1- تبریز نکوآیین بکن این رمز را تعیین بگو مخدوم شمسالدین به تبریز نکو آیین ببر این نکته غرا را (مولوی،39:1378) 1-2- تبریز معظم شکر آن را سوی تبریز معظم رو نهد کز زمینش میبروید نرگس و ریحان ما (مولوی،69:1378) 1-3- تبریز صفا تا نیارد سجدهای بر خاک تبریز صفا کم نگردد از جبینش داغ نفرین خدا (مولوی،72:1378) 1-4- تبریز وفا دل را فرستادم به گه کو تیز راند رفت ره تا سوی تبریز وفا اوصاف شمسالدین کند (مولوی،200:1378) 1-5- تبریز جان تا سوی تبریز جان جانب شمسالزمان آید صافی روان گوید ای من منم (مولوی،613:1378) آخر ای تبریز جان اندر نجوم دل نگر تا ببینی شمس دنیا را تو عکس شمس دین (مولوی،694:1378) 1-5- تبریز نازنین تو که شاه شمس دینی تبریز نازنین را به ظهور نیر خود وطن بصارتی کن (مولوی،714:1378) 2- بزرگداشت تبریز تبریز بهواسطه مقام شمس تبریزی یکی از شهرهای مورد توجه مولاناست که به انحای مختلف در بزرگداشت آن سخن میراند و از تعابیر زیبایی برای بیان بزرگی و ارجمندی این شهر استفاده میکند که مخاطب به راحتی احساس عشق و احترام به تبریز را میتواند در کلام مولانا دریابد."