Abstract:
نوع انسان مرتبهای از وجود ممکنات است که عین فقر و نیازمندی نسبت به علت حقیقیاش (واجب تعالی) میباشد؛ اما چه بسا به خاطر تعلّق به زمین، دوستی دنیا و تاثیرات عالم مادی از یاد حق غافل گشته و اصل خویش را فراموش کند. علامه طباطبایی(ره) در تفسیر گرانقدر «المیزان» و همچنین «رساله الولایه» ثابت میکند که نفس با انقطاع از بدن مادی و توجه به فقر ذاتی خویش میتواند حجابها و موانعی که او را از توجه به جمال و جلال حق محروم کرده، از میان بردارد و از مقام عبودیت به مقام ربوبیت برسد. کمال و قدرتی که در اثر عبودیت، اخلاص و پرستش واقعی نصیب بندگان میگردد، همان مقام «ولایت» است. پژوهش حاضر با تتبع در آثار علامه طباطبایی (ره) و به روش توصیفی ـ تحلیلی، در صدد بیان «منشا ولایت» از نظر علامه بر آمده است. بنابراین در بخش اول، مبانی و اساس ولایت از جمله «تقرّب به خدا» و «توجه به حیات ظاهر و معنا» را بررسی نموده و سپس در بخش دوم، منشا ولایت را که همان « تجلّی تامّ اسماء و صفات الهی» است، تبیین نموده است.
Machine summary:
"اما بنا بر دیدگاه علامه طباطبایی(ره)، انسان بر چه اساس و مبانیای میتواند به «منشأ ولایت» که همان تجلی تام اسماء و صفات الهی است، راه یابد و به اذن خدا در عالم هستی دخل و تصرف کند؟ از نظر عرفا، از آنجایی که سراسر عالم و همه موجودات، مظهری از مظاهر حق هستند، هر پدیدهای در حد خودش، مظهر اوصاف و کمالات حق نیز میباشد(قیصری، 1375، ص 127) و انسان به عنوان یکی از مظاهر وجودی حق تعالی، از نفس ناطقهای برخوردار است که در ابتدای ظهور و طلیعة وجود، بالقوه انسان است و به تدریج به فعلیت میرسد.
بنابراین، چنانچه انسان با عمل به شریعت، منور به نور ایمان شود، به ولایت متصف میگردد و هر چه نور ایمان در او بیشتر شود، ولایت نیز در او بیشتر خواهد شد تا اینکه از مراتب نفوس زمینی و آسمانی بالاتر رفته و به عالم قدس واصل میگردد و در نهایت به مقام ختم ولایت نائل میشود؛ ثالثا: از جمله مهمترین مبادی ولایت از نظر علامه طباطبایی(ره)، تقرب به خدا و خلوص نیت در عمل است که موجب میگردد بنده از مقام عبودیت به مقام ربوبیت برسد و در ذات، صفات و افعال باری تعالی محو گردد و شایستگی «تجلی تام اسماء و صفات الهی» را بیابد که اساسیترین «منشأ ولایت»، رسیدن به همین مرتبه است."