Abstract:
نظریه اخلاقی خواجه نصیرالدین طوسی، یکی از مهمترین و قابل تاملترین نظریات در حوزه اخلاق فلسفی اسلامی است. در این نوشتار، نظریه اخلاقی وی را از منظر معرفتشناسی اخلاق ـ که خود یکی از شاخههای اصلی فرااخلاق است ـ بررسی میکنیم. مسئله ابتدایی، امکان معرفت اخلاقی در نظریه اوست. با توجه به اینکه وی حسن و قبح افعال را عقلی میداند، میتوان نتیجه گرفت که معرفت به درستی یا نادرستی، احکام اخلاقی را امکانپذیر لحاظ میکند. دومین مسئله، روش توجیه احکام اخلاقی است. بر مبنای یافتههای این پژوهش، وی درباره توجیه گزارههای اخلاقی، تعریفگرای طبیعتگرا است. درنهایت نیز با توجه به اهمیت مسئله نسبیگرایی در معرفتشناسی اخلاق، مطلق یا نسبی بودن نظریه اخلاقی خواجهنصیر ارزیابی خواهد شد. بر اساس مبانی اصلی نظریه اخلاقی وی میتوان نتیجه گرفت که وی نسبیگرایی اخلاقی را رد میکند و کلیت و جهانشمولی احکام اخلاقی را میپذیرد.
Khajeh Nasiroddin Tusis ethical theory is one of the most important and noteworthy theories about Islamic philosophical ethics. In this paper we analyze his ethical theory from an ethical epistemology perspective−which is itself one of the main branches of meta-ethics. The primary issue in his theory is the possibility of ethical epistemology. According to the fact that he believes the good and evil actions are rational¡ it can be concluded that knowledge will make the ethical precepts possible correctly or incorrectly. The second issue is the method of justifying ethical precepts. According to the findings of the study¡ about justifying the ethical propositions¡ he is a naturalist in terms of definition. At the end¡ due to the significance of relativism in epistemology of ethics¡ absoluteness or relativity of Tusis ethical theory will be evaluated. Based on the main principles of his ethical theory it could be concluded that he rejects ethical relativism and accepts the generality and universality of ethical precepts.
Machine summary:
چه چیزی، دلایل خوب و بد را در اخلاق از یکدیگر متمایز میکند؟ آیا مقدمات واقعی استدلال از حیث منطقی و روانشناختی با نتایج اخلاقی استدلال مرتبط هستند؟ اگر استدلالهای اخلاقی ما اصول اخلاقی را پیشفرض میگیرند، خود این اصول اخلاقی چگونه توجیه میشوند؟ (Wellman, 1971) نظریات مختلفی درباره چگونگی توجیه گزارههای اخلاقی وجود دارد که در بخش بررسی معرفتشناسانه نظریه اخلاقی خواجهنصیر به آنها خواهیم پرداخت و نسبت نظریه اخلاقی خواجه را با هر یک از آنها مشخص خواهیم نمود.
از طرف دیگر، وجود معیار قرب الهی در نظریه اخلاقی خواجه نیز مؤید واقعگرا بودن این نظریه است؛ زیرا همانگونه که بیان گردید، سعادت نهایی انسان از نظر خواجه در گرو قرب الهی است و قرب الهی نیز زمانی حاصل میشود که نفس انسانی کامل شود.
از سوی دیگر، مشخص میشود که توجیه گزارههای اخلاقی در نظریه خواجه با استفاده از مفاهیم مابعدالطبیعی صورت میگیرد؛ زیرا وقتی وی مفهوم خیر اخلاقی را به امری مابعدالطبیعی همچون تقرب به خداوند و تشبه به او نسبت میدهد، میتوان نتیجه گرفت که در نظریه اخلاقی او برای تعیین درستی یا نادرستی افعال و توجیه این درستی و نادرستی یا خوبی و بدی، باید به سراغ مفهوم قرب الهی رفت؛ اما همانگونه که بیان شد، اگر نظریهای اخلاقی برای توجیه گزارههای اخلاقی به مقولههای مابعدالطبیعی متوسل شود، نظریهای ناطبیعتگرا در حوزه معرفتشناسی اخلاق خواهد بود.