Abstract:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر ترکیب روشهای تمرینی مشاهدة عمل، تصویرسازی حرکتی و تمرین جسمانی بر استواری حرکات درونمرحله و برونمرحله بود. نمونة آماری پژوهش حاضر را 64 دانشجوی دختر رشتۀ تربیت بدنی با دامنة سنی 28ـ20 سال تشکیل دادند که بهصورت تصادفی به چهار گروه 16 نفری (گروه تمرین جسمانی، گروه تمرین جسمانی ـ مشاهدۀ عمل، گروه تمرین جسمانی ـ تصویرسازی حرکتی و گروه مشاهدۀ عمل ـ تصویرسازی حرکتی) تقسیم شدند. پروتکل اجرای پژوهش شامل: سه مرحلۀ پیش از تمرین (پیشآزمون)، مرحلۀ تمرین و مرحلۀ آزمون (پسآزمون) بود. در این پژوهش، الگوی درونمرحله ترکیبی از چرخش داخلی و خارجی ساق پای راست و چپ بهطور همزمان بود، بهصورتی که هر دو پا روی سطح افقی و حول محور عمودی بدن، همزمان به سمت داخل و خارج بدن (نسبت به مرکز بدن) حرکت میکردند. الگوی هماهنگی برونمرحله نیز شامل حرکت دورانی هریک از پاها روی سطح سهمی و حول محور عرضی بود. بهمنظور تحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح P<0.05 استفاده شد. نتایج نشان میدهد که روش ترکیبی مشاهدة عمل ـ تمرین جسمانی در هر دو حرکات درونمرحله و برونمرحله، دارای عملکرد بهتر و معناداری نسبت به گروههای دیگر میباشد (P<0.001). همچنین، گروه ترکیبی تمرین جسمانی ـ تصویرسازی حرکتی نیز عملکرد بهتر و معناداری نسبت به گروههای تمرین جسمانی و مشاهدة عمل ـ تصویرسازی حرکتی دارد (P<0.05). براساس نتایج پژوهش حاضر به مربیان پیشنهاد میشود جهت یادگیری این نوع مهارتهای حرکتی و صرفهجویی در وقت و هزینه، از روش ترکیبی تمرین جسمانی ـ مشاهدة عمل بهره گیرند.
Machine summary:
"براساس نظر پپادلیس 4 و همکاران (27) و جرگ و همکاران (15)، چنین محدودیتهایی سبب بهوجودآمدن این سؤال شده است که آیا تصویرسازی حرکتی، روشی مناسب برای تسهیلسازی یادگیری مهارت میباشد؟ براساس آنچه ارائه شد، متأسفانه تاکنون تأثیر تسهیلسازی روشهای مختلف تمرینی مشاهدۀ عمل، تصویرسازی حرکتی، تمرین جسمانی و روشهای ترکیبی آنها بر ویژگیهای کینماتیک حرکات درونمرحله و برونمرحله بهطور دقیق مورد بررسی قرار نگرفته است و پژوهشهای اندک انجامشده نیز به نتایج متناقضی دست یافتهاند؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر ترکیب روشهای مختلف مشاهدة عمل، تصویرسازی حرکتی و تمرین جسمانی بر استواری حرکات درونمرحله و برونمرحله با ارزیابی متغیرهای کینماتیک آنها بود.
بهطور مشخص، مشاهدهکننده نیازی به انجام پردازشهای مربوط به اجرای حرکت یا استفاده از بازخورد حسی ندارد؛ لذا، میتوان اظهار کرد که ترکیب تمرین جسمانی و مشاهدة عمل با فرایندهای مربوط به خود احتمالا میتواند پتانسیلی بسیار قوی در اجرا و یادگیری مهارت در گروه تمرین ترکیبی باشد؛ زیرا افراد با ترکیب این دو نوع تمرین، احتمالا نیازهای لازم برای اجرایی مشابه با هر دو روش را کسب میکنند.
علاوهبراین، کارولینا و ولف 1 نیز معتقد هستند که روش تمرینی مشاهدة عمل منجر به پیدایش و توسعۀ بازنمایی شناختی یا ادراکی توسط مشاهدهگر میشود و بهعنوان مرجعی به فرد کمک میکند تا یک رفتار را قبل از این که کاملا فعال شود کسب کند (36)؛ ازاینرو، فراگیر نمایشی شناختی از مهارت بهدست میآورد و از آن استفاده میکند تا حرکت را تنظیم کرده و آن را بهعنوان معیاری صحیح در جهت شناسایی خطای خود در انجام مهارت مورد استفاده قرار دهد."